مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
سگ اصحاب کهف روزی چند
پی نیکان گرفت و مردم شد
 
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت ...
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

بالاخره یکی جواب داد✨️
 
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

بالاخره یکی جواب داد✨️
شب مردان خدا روز جهان افروز است
روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
-حافظ
 
شب مردان خدا روز جهان افروز است
روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
-حافظ
ترسم که توهم یار وفادار نباشی
عاشق کُش و مشعوق و گرفتار نباشی
من از غم تو هر روز دوصد بار بمیرم
تو از دل من هیچ خبردار نباشی
 
ترسم که توهم یار وفادار نباشی
عاشق کُش و مشعوق و گرفتار نباشی
من از غم تو هر روز دوصد بار بمیرم
تو از دل من هیچ خبردار نباشی
یار من چون بخرامد به تماشای چمن
برسانش ز من ای پیک صبا پیغامی
 
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ ! ...
چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هرچه در دو عالم هست
 
من آن خزان‌زده برگم، که باغبان طبیعت
برون فکنده ز گلشن، به جرم چهره زردم
مثل آهو، غرق خون، در لحظه‌های آخرش
رفتنت را دیده بود اما نمی‌شد باورش
 
مثل آهو، غرق خون، در لحظه‌های آخرش
رفتنت را دیده بود اما نمی‌شد باورش
شنیدم زیر لب میگفت، وقت خواندن شعرم:
تو باید از تمام شاعران دیوانه‌تر باشی
 
یه جدید شروع میکنم از جناب شهریار دوست داشتنی

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران ...وای به حال دگران :)
 
شنیدم زیر لب میگفت، وقت خواندن شعرم:
تو باید از تمام شاعران دیوانه‌تر باشی
یاد باد آنکه سر کوی تو ام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
یه جدید شروع میکنم از جناب شهریار دوست داشتنی

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران ...وای به حال دگران :)
نازم آن آموزگاری را که در یک نیمه روز
دانش آموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از با خون هفتاد و دو تن امضا کند

------------------------
جفتش د بود. د بدین بیاد :-"
 
Back
بالا