• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

مشاعره

dorincii

ز هـمـه خـلـق رمـیـده
ارسال‌ها
328
امتیاز
14,203
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
بَلْدَةً مَیْتاً
سال فارغ التحصیلی
1404
هنگام کودکی
در انحنای سقف ایوان ها
درون شیشه های رنگی پنجره ها
میان لك های دیوارها
هر جا که چشمانم بیخودانه در پی چیزی ناشناس بود
شبیه این گل کاشی را دیدم
و هر بار رفتم بچینم
رویایم پرپر شد...
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی؟
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی؟
(وحشی بافقی)
 

f.hn

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
191
امتیاز
4,239
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بیرجند
سال فارغ التحصیلی
1399
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
زمین شناسی
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی؟
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی؟
(وحشی بافقی)
یک نفس هشیار بودن ،عمر ضایع کردن است
گر نباشد باده باید خویش را دیوانه ساخت
 

dorincii

ز هـمـه خـلـق رمـیـده
ارسال‌ها
328
امتیاز
14,203
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
بَلْدَةً مَیْتاً
سال فارغ التحصیلی
1404
یک نفس هشیار بودن ،عمر ضایع کردن است
گر نباشد باده باید خویش را دیوانه ساخت
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم...
خون دل می خورم و چشم نظر بازم جام
جرمم این است که صاحب دل و صاحب نظم
(شهریار)
 
ارسال‌ها
1,561
امتیاز
13,074
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
دانشگاه یزد
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم...
خون دل می خورم و چشم نظر بازم جام
جرمم این است که صاحب دل و صاحب نظم
(شهریار)
مهتاب به نور دامن شب بشکافت
می نوش دمی بهتر از این نتوان یافت
خوش باش و میندیش که مهتاب بسی
اندر سر خاک یک به یک خواهد تافت...
(خیام)
 

dorincii

ز هـمـه خـلـق رمـیـده
ارسال‌ها
328
امتیاز
14,203
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
بَلْدَةً مَیْتاً
سال فارغ التحصیلی
1404
دل خاص تو و من تن تنها اینجا
گوهر به کفت بماند و دریا اینجا
در کار توام به صبر مفکن کارم
کز صبر میان تهی ترم تا اینجا

خاقانی
آن که در طرز سخن نکته به حافظ آموخت...
یار شیرین سخن نادره گفتار منست..
حافظ :)
 

【Epiphany】

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
217
امتیاز
7,530
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
...
سال فارغ التحصیلی
2121
تپش قلب من این را به پزشکان فهماند

علت بستری ام هست همین کمرویی

کرده تجویز پزشکم که پس از این نخورم

موقع درد، به جز قرص لبت دارویی
 

As@@@@l

کاربر فعال
ارسال‌ها
27
امتیاز
356
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
...
سال فارغ التحصیلی
1400
تپش قلب من این را به پزشکان فهماند

علت بستری ام هست همین کمرویی

کرده تجویز پزشکم که پس از این نخورم

موقع درد، به جز قرص لبت دارویی

یکبار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل کند این مسئله ها را

محمد علی بهمنی
 

f.hn

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
191
امتیاز
4,239
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بیرجند
سال فارغ التحصیلی
1399
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
زمین شناسی
یکبار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل کند این مسئله ها را

محمد علی بهمنی
از آتش سودایت ،دارم من و دارد دل
داغی که نمیبینی ،دردی که نمیدانی
 

Reza43

Reza
ارسال‌ها
121
امتیاز
2,079
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
کرمانشاه
سال فارغ التحصیلی
1401
از آتش سودایت ،دارم من و دارد دل
داغی که نمیبینی ،دردی که نمیدانی
یک گام به فرق تن خاکی نه و برخیز
از کوی تو تا کعبه مقصود دو گام است

حزین لاهیجی
 

dorincii

ز هـمـه خـلـق رمـیـده
ارسال‌ها
328
امتیاز
14,203
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
بَلْدَةً مَیْتاً
سال فارغ التحصیلی
1404
یک گام به فرق تن خاکی نه و برخیز
از کوی تو تا کعبه مقصود دو گام است

حزین لاهیجی
تو نباشی و نمانی دل من می ماند
دل من عهد شکن نیست خدا می داند...
 

maleck :)

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,442
امتیاز
31,662
نام مرکز سمپاد
شهید بابایی
شهر
قزوین
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
دانشگاه گیلان
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع

شکیبـآ

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
711
امتیاز
15,517
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1397
ارسال‌ها
1,561
امتیاز
13,074
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
دانشگاه یزد
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد
وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد
دیار من آن سوی بیابان هاست
یادگارش در آغاز سفر همراهم بود
هنگامی که چشمش بر نخستین پرده بنفش نیمروز افتاد
از وحشت غبار شد
و من تنها شدم...
 

f.hn

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
191
امتیاز
4,239
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بیرجند
سال فارغ التحصیلی
1399
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
زمین شناسی
دیار من آن سوی بیابان هاست
یادگارش در آغاز سفر همراهم بود
هنگامی که چشمش بر نخستین پرده بنفش نیمروز افتاد
از وحشت غبار شد
و من تنها شدم...
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موییت گرفتاری هست...

سعدی
 

dorincii

ز هـمـه خـلـق رمـیـده
ارسال‌ها
328
امتیاز
14,203
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
بَلْدَةً مَیْتاً
سال فارغ التحصیلی
1404
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موییت گرفتاری هست...

سعدی
تورا خبر ز دل بی قرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست
(رهی معیری)
 

f.hn

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
191
امتیاز
4,239
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بیرجند
سال فارغ التحصیلی
1399
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
زمین شناسی
تورا خبر ز دل بی قرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست
(رهی معیری)
توبه کردم که دگر شعر نگویم ز فراق
این دل توبه شکن با غم عشقت چه کند؟
پروانه حسینی
 

dorincii

ز هـمـه خـلـق رمـیـده
ارسال‌ها
328
امتیاز
14,203
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
بَلْدَةً مَیْتاً
سال فارغ التحصیلی
1404
توبه کردم که دگر شعر نگویم ز فراق
این دل توبه شکن با غم عشقت چه کند؟
پروانه حسینی
دلفریبان نباتی همه زیور بستند،
دلبر ماست که با حسن خداداد آمد.
حافظ
پ.ن: چرا تاپیک انقدر خلوت شده؟:-?
 
ارسال‌ها
1,561
امتیاز
13,074
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
دانشگاه یزد
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
دلفریبان نباتی همه زیور بستند،
دلبر ماست که با حسن خداداد آمد.
حافظ
پ.ن: چرا تاپیک انقدر خلوت شده؟:-?
دل را به رنج هجر سپردم، ولی چه سود
پایان شام شکوه ام
صبح عتاب بود
چشمم نخورد آب از این عمر پر شکست
این خانه را تمامی پی روی آب بود...
پ.ن : هم جواب شعرت و هم سوالت...
 

dorincii

ز هـمـه خـلـق رمـیـده
ارسال‌ها
328
امتیاز
14,203
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
بَلْدَةً مَیْتاً
سال فارغ التحصیلی
1404
دل را به رنج هجر سپردم، ولی چه سود
پایان شام شکوه ام
صبح عتاب بود
چشمم نخورد آب از این عمر پر شکست
این خانه را تمامی پی روی آب بود...
پ.ن : هم جواب شعرت و هم سوالت...
دل بردی و تن زدی همین بود،
من با تو بسی شمار دارم،
دشنام همی دهی به سعدی؟
من با دولب تو کار دارم.
(سعدی)
پ.ن: واو... زیبا بود. <D=
 
بالا