مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
دل خاص تو و من تن تنها اینجا
گوهر به کفت بماند و دریا اینجا
در کار توام به صبر مفکن کارم
کز صبر میان تهی ترم تا اینجا

خاقانی
آن که در طرز سخن نکته به حافظ آموخت...
یار شیرین سخن نادره گفتار منست..
حافظ :)
 
تپش قلب من این را به پزشکان فهماند

علت بستری ام هست همین کمرویی

کرده تجویز پزشکم که پس از این نخورم

موقع درد، به جز قرص لبت دارویی
 
تپش قلب من این را به پزشکان فهماند

علت بستری ام هست همین کمرویی

کرده تجویز پزشکم که پس از این نخورم

موقع درد، به جز قرص لبت دارویی

یکبار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل کند این مسئله ها را

محمد علی بهمنی
 
یکبار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل کند این مسئله ها را

محمد علی بهمنی
از آتش سودایت ،دارم من و دارد دل
داغی که نمیبینی ،دردی که نمیدانی
 
از آتش سودایت ،دارم من و دارد دل
داغی که نمیبینی ،دردی که نمیدانی
یک گام به فرق تن خاکی نه و برخیز
از کوی تو تا کعبه مقصود دو گام است

حزین لاهیجی
 
یک گام به فرق تن خاکی نه و برخیز
از کوی تو تا کعبه مقصود دو گام است

حزین لاهیجی
تو نباشی و نمانی دل من می ماند
دل من عهد شکن نیست خدا می داند...
 
مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد
وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد
دیار من آن سوی بیابان هاست
یادگارش در آغاز سفر همراهم بود
هنگامی که چشمش بر نخستین پرده بنفش نیمروز افتاد
از وحشت غبار شد
و من تنها شدم...
 
دیار من آن سوی بیابان هاست
یادگارش در آغاز سفر همراهم بود
هنگامی که چشمش بر نخستین پرده بنفش نیمروز افتاد
از وحشت غبار شد
و من تنها شدم...
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موییت گرفتاری هست...

سعدی
 
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موییت گرفتاری هست...

سعدی
تورا خبر ز دل بی قرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست
(رهی معیری)
 
تورا خبر ز دل بی قرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست
(رهی معیری)
توبه کردم که دگر شعر نگویم ز فراق
این دل توبه شکن با غم عشقت چه کند؟
پروانه حسینی
 
توبه کردم که دگر شعر نگویم ز فراق
این دل توبه شکن با غم عشقت چه کند؟
پروانه حسینی
دلفریبان نباتی همه زیور بستند،
دلبر ماست که با حسن خداداد آمد.
حافظ
پ.ن: چرا تاپیک انقدر خلوت شده؟:-?
 
دلفریبان نباتی همه زیور بستند،
دلبر ماست که با حسن خداداد آمد.
حافظ
پ.ن: چرا تاپیک انقدر خلوت شده؟:-?
دل را به رنج هجر سپردم، ولی چه سود
پایان شام شکوه ام
صبح عتاب بود
چشمم نخورد آب از این عمر پر شکست
این خانه را تمامی پی روی آب بود...
پ.ن : هم جواب شعرت و هم سوالت...
 
دل را به رنج هجر سپردم، ولی چه سود
پایان شام شکوه ام
صبح عتاب بود
چشمم نخورد آب از این عمر پر شکست
این خانه را تمامی پی روی آب بود...
پ.ن : هم جواب شعرت و هم سوالت...
دل بردی و تن زدی همین بود،
من با تو بسی شمار دارم،
دشنام همی دهی به سعدی؟
من با دولب تو کار دارم.
(سعدی)
پ.ن: واو... زیبا بود. =D>
 
دل بردی و تن زدی همین بود،
من با تو بسی شمار دارم،
دشنام همی دهی به سعدی؟
من با دولب تو کار دارم.
(سعدی)
پ.ن: واو... زیبا بود. =D>
مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت
خرابم می‌کند هر دم فریب چشم جادویت
و گر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی
برافشان تا فروریزد هزاران جان ز هر مویت

پ.ن: شکر میون مشاعره تون ! :-"
 
مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت
خرابم می‌کند هر دم فریب چشم جادویت
و گر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی
برافشان تا فروریزد هزاران جان ز هر مویت

پ.ن: شکر میون مشاعره تون ! :-"
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پرکن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه...
پ.ن : فک کنم با این شعر جوابتو دادم دیگه :-"
 
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پرکن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه...
پ.ن : فک کنم با این شعر جوابتو دادم دیگه :-"
هر سحر می‌جهد از پرتو خورشید ز خواب
از شب تیرهٔ عاشق چه خبر دارد صبح؟
صائب
 
هر سحر می‌جهد از پرتو خورشید ز خواب
از شب تیرهٔ عاشق چه خبر دارد صبح؟
صائب
حالت سوخته را سوخته دل داند و بس *** شمع دانست که جان دادن پروانه ز چیست
 
Back
بالا