مشاعره واژه‌نما

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Hecate
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
نوش‌دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می‌خواستی حالا چرا؟
امد
آری آن روز چو می‌رفت کسی
داشتم آمدنش رو باور
من نمی‌دانستم
معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟
 
امد
آری آن روز چو می‌رفت کسی
داشتم آمدنش رو باور
من نمی‌دانستم
معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است
 
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است
چنین گفت ضحاک را ارنواز
که شاها چه بودت نگویی به راز

که خفته به آرام در خان خویش
بر این سان بترسیدی از جان خویش

زمین هفت کشور به فرمان تو است
دد و دام و مردم به پیمان تو است
 
چنین گفت ضحاک را ارنواز
که شاها چه بودت نگویی به راز

که خفته به آرام در خان خویش
بر این سان بترسیدی از جان خویش

زمین هفت کشور به فرمان تو است
دد و دام و مردم به پیمان تو است
ای کاش ناله‌های چو من بلبلی حزین
بیدار کردی آن گل در خاک خفته را
 
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشوره ی ما بود دل آرام جهان شد
خو کن به همین گوشه‌ی تنهایی و ای دل
در آتش عشقی دگرم باز مسوزان!

گفتی که جهان بی شرر عشق چه هیچ است؟
باشد! که من آن هیچم و از عشق گریزان!
 
خو کن به همین گوشه‌ی تنهایی و ای دل
در آتش عشقی دگرم باز مسوزان!

گفتی که جهان بی شرر عشق چه هیچ است؟
باشد! که من آن هیچم و از عشق گریزان!
شانه‌ات را دیر آوردی سرم را باد برد
خشت خشت و آجر آجر، پیکرم را باد برد

من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند
نیمم آتش سوخت، نیم دیگرم را باد برد
 
شانه‌ات را دیر آوردی سرم را باد برد
خشت خشت و آجر آجر، پیکرم را باد برد

من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند
نیمم آتش سوخت، نیم دیگرم را باد برد
هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم
 
ای جان جان جانم
تو جان جان جانی
بیرون ز‌ جان و تن چیست
آنی و بیش از انی
مرا عهدی‌ست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
 
عهد

لاله کاران دگر لاله مکارید
باغبانان دو دست از گل بدارید
اگر عهد گلان این بو که دیدم
بیخ گل بر کنید و خار بکارید
 
عهد

لاله کاران دگر لاله مکارید
باغبانان دو دست از گل بدارید
اگر عهد گلان این بو که دیدم
بیخ گل بر کنید و خار بکارید
به لاله دوش نسرین گفت برخیزیم مستانه
به دامان گل تازه درآویزیم مستانه
چو باده بر سر باده خوریم از گلرخ ساده
بیا تا چون گل و لاله درآمیزیم مستانه
 
Back
بالا