مشاعره واژه‌نما

[saba.hjm]

شرم
شرم بادت که دلت رحم نیامد بر ما
ز توام هیچ به جز سهم نیامد بر ما

شرم
شرم میگفت نگاهت نکنم گفتم چشم
عشق میخواست ببیند نظری دعوا شد

 

[selin_81]

شرم
شرم میگفت نگاهت نکنم گفتم چشم
عشق میخواست ببیند نظری دعوا شد

در نماز و در رکوع و در سجود
سر بجنبد دل نجنبد این چه سود

 

[Amin rouhi]

در نماز و در رکوع و در سجود
سر بجنبد دل نجنبد این چه سود

گفت پیغمبر رکوع است و سجود
بر در حق، کوفتن حلقه وجود.

 

[Amin rouhi]

حلقه
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم

چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی
به غمت! که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی

 

[./.]

چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی
به غمت! که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی

غم
اگر چه رسم ادب نیست راندن مهمان
به غم بگو که مرا تاب میزبانی نیست

 

[./.]

ادب
آدمیزاد اگر بی ادب است آدم نیست
فرق در بین بنی آدم و حیوان ادب است

آدمیزاده
آدمیزاده را چه رفته به سر، که چنین تشنه گشته به خون
جنگ ها می کند علم شب و روز، سیل خون تا به قامت جیحون

 

[DLF]

آدمیزاده
آدمیزاده را چه رفته به سر، که چنین تشنه گشته به خون
جنگ ها می کند علم شب و روز، سیل خون تا به قامت جیحون

سر

آن روز که پا در حرم عشق نهادیم
سرها همه را خاک سر کوی تو دیدیم

 

[Scarlett]

سر

آن روز که پا در حرم عشق نهادیم
سرها همه را خاک سر کوی تو دیدیم

دراز است دست فلک بر بدی

همه نیکویی کن اگر بخردی

 

[./.]

دراز است دست فلک بر بدی

همه نیکویی کن اگر بخردی

فلک
ای فلک دست نمیگیریم ار راه جدا گردانم؟
گر چنینی مددی کن تو که سرگردانم

 

[Lushato]

فلک
قفس تنگ فلک جای پر افشانی نیست
یوسفی نیست در این مصر که زندانی نیست

قفس
زندگی توی قفس یا مرگ بیرون از قفس
دومی، چون اولی دارد مرا دق می‌دهد

 

[./.]

قفس
زندگی توی قفس یا مرگ بیرون از قفس
دومی، چون اولی دارد مرا دق می‌دهد

دق
به روز مرگ مرا در ردیف اهل شهادت به خاک پنهان کن
بگو که سر شده تابش، ز عشق دق کرده

 

[Roxan]

دق
به روز مرگ مرا در ردیف اهل شهادت به خاک پنهان کن
بگو که سر شده تابش، ز عشق دق کرده

مرگ
وضع ما در گردش دنیا چه فرقی می‌کند
زندگی یا مرگ، بعد از ما چه فرقی می‌کند

 

[D3la]

زندگی چیست خون دل خوردن
عاقبت زیر دیوار آرزو مردن

 

[./.]

زندگی چیست خون دل خوردن
عاقبت زیر دیوار آرزو مردن

حالا که گشت ناکام، این آرزو هم این بار
چشم امید بر بند، دیگر ثمر ندارد

 

[f.hn]

حالا که گشت ناکام، این آرزو هم این بار
چشم امید بر بند، دیگر ثمر ندارد

چشم

خلق در چشم تو دلسنگ ولی ما دلتنگ
لا الهی هم اگر آمده بی "الا" نیست

 

[./.]

چشم

خلق در چشم تو دلسنگ ولی ما دلتنگ
لا الهی هم اگر آمده بی "الا" نیست

نمی دانم که دلتنگم وَ یا دلسنگ، من اصلا نمی دانم
همینم بس که می خواهم بگریم لیک اشکی نیست در دیده

 

[saba.hjm]

نمی دانم که دلتنگم وَ یا دلسنگ، من اصلا نمی دانم
همینم بس که می خواهم بگریم لیک اشکی نیست در دیده

دلتنگ چنان شد که اگر جهد کنم
گِرد دل او بر نتوانم آمد

 

[D3la]

هزار جهد بکردم که یار من باشی
قرار‌بخش دل بی‌قرار من باشی

 

[saba.hjm]

هزار جهد بکردم که یار من باشی
قرار‌بخش دل بی‌قرار من باشی

مدتی هست که در گیر سوالی شده ام
تو چه داری که من اینگونه هوایی شده ام

 

[./.]

مدتی هست که در گیر سوالی شده ام
تو چه داری که من اینگونه هوایی شده ام

هوایی
لعنت به تو ای زاهد بدکاره که ما را
کردی تو هوایی و برفتی که برفتی