مشاعره واژه‌نما

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Hecate
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
دوستان عیب من بیدل حیران مکنید
گوهری دارم و صاحب نظری میجویم
 
  • لایک
امتیازات: riri
شدید تر شدن هم
درمان تازه ای شد
دردم اگر فرار است
دچارِ در میشوم
 
اگر به دامن چاک آمدم در این گیتی
هزار شکر که رفتم چو گل به دامن پاک
صدهزاران گل شکفت و بانگ و مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
 
تو چه دانی که ما چه مرغانیم
هر نفس زیر لب چه می‌خوانیم
آمد بر من که یار کی وقت سحر
ترسنده ز که ز خصم خصمش که پدر
دادمش دو بوسه بر کجا بر لب تر
لب بد نه چه بد عقیق چون بد چو شکر
 
آمد بر من که یار کی وقت سحر
ترسنده ز که ز خصم خصمش که پدر
دادمش دو بوسه بر کجا بر لب تر
لب بد نه چه بد عقیق چون بد چو شکر
او خواست که دشنام دهد حالی من
دشنام به بوسه درشکستم به لبش
 
Back
بالا