- ارسالها
- 793
- امتیاز
- 10,518
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان 1
- شهر
- تهران
- سال فارغ التحصیلی
- 1405
چند به ناز پرورم مهر بتان سنگدلپدر شکستن ابری میان هق هق بود
پدر اگرچه غریبه، هنوز عاشق بود....
یاد پدر نمیکنند این پسران ناخلف
چند به ناز پرورم مهر بتان سنگدلپدر شکستن ابری میان هق هق بود
پدر اگرچه غریبه، هنوز عاشق بود....
نگاه کردم و دیدم پدر سرش خم بودچند به ناز پرورم مهر بتان سنگدل
یاد پدر نمیکنند این پسران ناخلف
سینه از آتش دل، در غم جانانه بسوختنگاه کردم و دیدم پدر سرش خم بود
نه! غم نداشت، پدر واقعا خود غم بود!!
نماندست چیزی به جز غم... مهم نیست!سینه از آتش دل، در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه، که کاشانه بسوخت
نه به تنها حیوانات و نباتات و جمادنماندست چیزی به جز غم... مهم نیست!
گرفته دلم از دو عالم... مهم نیست
به زنی خسته از این آمدن و رفتن هانه به تنها حیوانات و نباتات و جماد
هر چه در عالم امر است به فرمان تو باد
در اندرون من خسته دل ندانم کیستبه زنی خسته از این آمدن و رفتن ها
به زنی بیشتر از بیشتر از تو، تنها!
خسته ام مثل در آغوش کسی جا نشدن!در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
وصال دولت بیدار ترسمت ندهندخسته ام مثل در آغوش کسی جا نشدن!
خسته ام مثل هم آغوشی و ارضا نشدن!
لعنت به ساده لوحی ات و آن دل خرت!وصال دولت بیدار ترسمت ندهند
که خفتهای تو در آغوش بخت خواب زده
که مثل من، ته آهنگ راک گریه کنی!آنکه پامال جفا کرد چو خاک راهم
خاک میبوسم و عذر قدمش میخواهم
خندهی تلخ من از گریه غمانگیزتر استکه مثل من، ته آهنگ راک گریه کنی!
جلوی پاش بیفتی به خاک... گریه کنی!
گریه کردیم به همراهی هر زندانیخندهی تلخ من از گریه غمانگیزتر است
کارم از گریه گذشتهست به آن میخندم
من که شبها ره تقوا زدهام با دف و چنگگریه کردیم به همراهی هر زندانی
فحش دادیم به اقای شب طولانی!
شب پرواز شما از قفس خانگیممن که شبها ره تقوا زدهام با دف و چنگ
این زمان سر به ره آرم چه حکایت باشد؟
واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفسشب پرواز شما از قفس خانگیم
شب دیوانگیم در شب دیوانگیم!
عینک دودی ام از تو متلک می انداخت!واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشقِ شکّر و بادام دوست
کلید گنج سعادت قبول اهل دل استعینک دودی ام از تو متلک می انداخت!
بعد هر سکس مرا عشق به شک می انداخت!!!!
در رکعت سوّم به شک افتاده ای انگارکلید گنج سعادت قبول اهل دل است
مباد آن که در این نکته شک و ریب کند