مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
یاد باد آنکه سرکوی تواَم منزل بود
یعنی آن منزل خوبی که در آن ساحل بود
یاد باد آنکه سرکوی تواَم منزل بود
یعنی آن منزل خوبی که در آن ساحل بود

در دلم بود که با دوست نباشم هرگز
چه کنم دختر همسایه ی ما خوشگل بود

بعد یک عمر که می خواست به من سر بزند
از بد بخت من آن شب پدرم منزل بود

دوش با یاد حریفان به خرابات شدم
گرچه شب وارد آنجا شدنم مشکل بود

دیدم او را که نمی دیدم اگر، بهتر بود
با سر و روی بدی داخل مجلس ول بود

حافظا خانم فیروزه بواسحاقی
که گل سر سبد شعر به هر محفل بود

گرچه اشعار پر از مسئله و ناقص داشت
لیک در آنچه که می خواست دلم کامل بود!
دلا دیدی که خورشید از شب سرد
چو آتش سر ز خاکستر برون کرد
 
  • لایک
امتیازات: riri
تا ما به سر كوی مغان خانه گرفتیم
دادیم ز كف قبله و پیمانه گرفتیم
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست ! ...
خیلی دوست دارم این بیت رو :)
 
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست ! ...
خیلی دوست دارم این بیت رو :)
تا باده بود شور و شر از بزم نخیزد
آنگه که ز می جام تهی گشت فغان کرد
 
دوش از شور عشق و جذبه شوق
هر طرف می شتافتم حیران ...
-هاتف اصفهانی
نیست در سودایِ زلفش کار من جز بی قراری
ای پریشان طرّه ! تا چندَم پریشان می گذاری؟
 
نیست در سودایِ زلفش کار من جز بی قراری
ای پریشان طرّه ! تا چندَم پریشان می گذاری؟
یاسمن جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
-حافظ
 
دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد
تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
دردهای من
جامه نیستند
تا ز تن درآورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان برآورم ...
دردهای من
جامه نیستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته ی سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان بر آورم

دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است

دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نامهایشان
جلد کهنه ی شناسنامه هایشان
درد می کند

من ولی تمام استخوان بودنم
لحظه های ساده ی سرودنم
درد می کند

انحنای روح من
شانه های خسته ی غرور من
تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است
کتف گریه های بی بهانه ام
بازوان حس شاعرانه ام
زخم خورده است

دردهای پوستی کجا؟
درد دوستی کجا؟

این سماجت عجیب
پافشاری شگفت دردهاست
دردهای آشنا
دردهای بومی غریب
دردهای خانگی
دردهای کهنه ی لجوج

اولین قلم
حرف حرف درد را
در دلم نوشته است
دست سرنوشت
خون درد را
با گلم سرشته است
پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم؟
درد
رنگ و بوی غنچه ی دل است
پس چگونه من
رنگ و بوی غنچه را ز برگهای تو به توی آن جدا کنم؟

دفتر مرا
دست درد می زند ورق
شعر تازه ی مرا
درد گفته است
درد هم شنفته است
پس در این میانه من
از چه حرف می زنم؟

درد، حرف نیست
درد، نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم؟
-قیصر
 
دردهای من
جامه نیستند
تا ز تن درآورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان برآورم ...
دردهای من
جامه نیستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته ی سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان بر آورم

دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است

دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نامهایشان
جلد کهنه ی شناسنامه هایشان
درد می کند

من ولی تمام استخوان بودنم
لحظه های ساده ی سرودنم
درد می کند

انحنای روح من
شانه های خسته ی غرور من
تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است
کتف گریه های بی بهانه ام
بازوان حس شاعرانه ام
زخم خورده است

دردهای پوستی کجا؟
درد دوستی کجا؟

این سماجت عجیب
پافشاری شگفت دردهاست
دردهای آشنا
دردهای بومی غریب
دردهای خانگی
دردهای کهنه ی لجوج

اولین قلم
حرف حرف درد را
در دلم نوشته است
دست سرنوشت
خون درد را
با گلم سرشته است
پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم؟
درد
رنگ و بوی غنچه ی دل است
پس چگونه من
رنگ و بوی غنچه را ز برگهای تو به توی آن جدا کنم؟

دفتر مرا
دست درد می زند ورق
شعر تازه ی مرا
درد گفته است
درد هم شنفته است
پس در این میانه من
از چه حرف می زنم؟

درد، حرف نیست
درد، نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم؟
-قیصر
من نه آنم که ز جور تو بنالم، حاشا
بنده معتقد و چاکر دولتخواهم
 
من نه آنم که ز جور تو بنالم، حاشا
بنده معتقد و چاکر دولتخواهم
مهین مهر ورزان که ازاده اند
بریزند از دام جان تارها
-علامه طباطبایی
(کامل اینم خیلی قشنگه ولی حال ندارم بزارمش ... :( )
 
مهین مهر ورزان که ازاده اند
بریزند از دام جان تارها
-علامه طباطبایی
(کامل اینم خیلی قشنگه ولی حال ندارم بزارمش ... :( )
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم؟
 
Back
بالا