مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
ترسم این قوم که بر دُردکشان میخندد
در سر کار خرابات کنند ایمان را
از واقعه‌ای تو را خبر خواهم کرد
و آنرا به دو حرف مختصر خواهم کرد

با عشق تو در خاک نهان خواهم شد
با مهر تو سر ز خاک بر خواهم کرد
 
از واقعه‌ای تو را خبر خواهم کرد
و آنرا به دو حرف مختصر خواهم کرد

با عشق تو در خاک نهان خواهم شد
با مهر تو سر ز خاک بر خواهم کرد
دیگر گذشته از سر و سامان من مپرس
من بی‌تو دست از این سر و سامان کشیده‌ام
 
در بساط نکته دانان خود‌فروشی شرط نیست
یا سخن دانسته گوی ای مرد عاقل یا خموش
شرم از ان چشم سیه بادش و مژگان بلند
هر که دل بردن او دید و در انکار منست
 
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم

روزی سراغ وقت من آیی که نیستم
ماهم آمد به در خانه و در خانه نبودم

خانه گوئی به سرم ریخت چو این قصه شنودم
 
Back
بالا