مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
ای فروغِ ماهِ حُسن‌، از روی رخشان شما
آبِ‌روی خوبی از چاه زَنَخدان شما
 
جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی
که سلطانی عالم را طُفِیل عشق می بینم
میرِ من خوَش می‌روی کاندر سر و پا میرمت
خوش خِرامان شو که پیشِ قدِ رعنا میرمت
 
تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زیبایی
دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی

یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
وز لبِ ساقی شرابم در مَذاق افتاده بود
 
در دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
وز لبِ ساقی شرابم در مَذاق افتاده بود
در مقاماتِ طریقت هر کجا کردیم سِیر
عافیت را با نظربازی فِراق افتاده بود
 
دانه فلفل سیاه و خال مه رویان سیاه
هردو جانسوزند اما این کجا و آن کجا
الفتی در چشمان، دارک لایت چون فلفل
آسیب می‌زد به جا، با کلامی دلنشین و اصل

اثرگذار و تند، در دل هر گفتگو
یادش همیشه زنده، در خاطر ما و تو .
خودم سروده ام.
 
الا ای یوسف مصری که کردنت سلطنت مغرور
پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی؟
یاد تو در دل ما، چون مهر فرزندی است
یوسف، ای مغرور، در دل ما همیشه زنده است
 
یاد تو در دل ما، چون مهر فرزندی است
یوسف، ای مغرور، در دل ما همیشه زنده است
تو مپندار که من دلبر دیگر گیرم
بی وفایی کنم و غیر تو دلبر گیرم

بعد صد سال اگر سر قبرم گذری
من کفن پاره کنم زندگی از سر گیرم
 
Back
بالا