مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
یاد تو در دل من ز آتش است و درد
یادآور عشق تو، هر لحظه در نبرد
 
دل محرم بیان این بگفتی
اگر بودی به عالم نیم محرم
ز آب و گل برون بردی شما را
اگر بودی شما را پای محکم
محرمی که در دل است، بی‌نهایت است
مردی که در عشق تو باشد، محرم است
 
در دل شب، نغمه‌ای دلنواز می‌خوانم
دست در دست تو، عشق را جان می‌دهم
مسلمانان مسلمانان نگه دارید دین خود
که شمس‌الدین تبریزی مسلمان بود کافر شد
 
مسلمانان مسلمانان نگه دارید دین خود
که شمس‌الدین تبریزی مسلمان بود کافر شد
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
من نه انم که دگر گوش به تزویر کنم
 
شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است
آفرین بر نفس دلش و لطف سخنش
شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را
یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم
شهرهٔ شهر مشو تا نَنَهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکنی فرهادم
 
شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را
یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم
شهرهٔ شهر مشو تا نَنَهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکنی فرهادم
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیم
 
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران، وای به حال دگران
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
 
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیدهٔ ما شاد نکرد
 
  • دابل‌لایک
امتیازات: OMO
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور
راز دل با آب گفتـم تا نگوید با کســـی
عاقـبـت ورد زبان ماهــی دریا شــدم.
 
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد می دارد که بربندید محمل ها
امشب شده ام مست که مستانه بگریم
بگذار شبی ، گوشه ی میخـــانه بگـــریم
 
امشب شده ام مست که مستانه بگریم
بگذار شبی ، گوشه ی میخـــانه بگـــریم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
 
Back
بالا