مشاعره واژه‌نما

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Hecate
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پریشان کن غم زلف سیاهش ، شانه اش با من
سیه زنجیر گیسو باز کن ، دیوانه اش با من
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
 
حلقه گرد من زنید ای پیکران آب و گل
آتشی در سینه دارم از نیاکان شما
یاد باد آن صحبت شب‌ها که با نوشین‌لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود
 
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
بند جانم ز خم سلسله‌ی موی کسی‌ست
زخم جانم ز کمان‌خانه‌ی ابروی کسی‌ست
 
  • لایک
امتیازات: riri
منم آن شیخ سیه‌روز که در آخر عمر
لای موهای تو گم کرد خداوندش را
مرا مهر سیه‌چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
 
  • لایک
امتیازات: riri
مرا مهر سیه‌چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
آسمان

اسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند
 
  • لایک
امتیازات: riri
  • لایک
امتیازات: riri
ز دفترم فال امیدم چنان آند که من جستم
ز قرعه نقش پندارم چنان آمد که من خواهم
تا کی از تزویر باشم رهنمای؟ تا کی از پندار باشم خودپرست؟
پرده ی پندار می باید درید، توبه ی تزویر می باید شکست !
 
تا کی از تزویر باشم رهنمای؟ تا کی از پندار باشم خودپرست؟
پرده ی پندار می باید درید، توبه ی تزویر می باید شکست !
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
من نه طانم که دگر گوش به تزویر کنم
 
Back
بالا