مشاعره واژه‌نما

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Hecate
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • لایک
امتیازات: D3la
تو پنداری که بدگو رفت و جان برد؟!
حسابش با کرام الکاتبین است
"پنداری" تو این شعر فعله، تو شعر قبلی "پندار" اسمه. غلط نمیشه ؟
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
 
.
"پنداری" تو این شعر فعله، تو شعر قبلی "پندار" اسمه. غلط نمیشه ؟
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
سر به آزادگی از خلق برآرم چون سرو
گر دهد دست که دامن ز جهان درچینم


چرا میشه ولی حواسم نبود
 
.

سر به آزادگی از خلق برآرم چون سرو
گر دهد دست که دامن ز جهان درچینم
زلف تو بر دامن شب سایه فکن، ماه تمام
عاشق چشمان توام، جان به فدای این مقام
 
زلف تو بر دامن شب سایه فکن، ماه تمام
عاشق چشمان توام، جان به فدای این مقام
من بودم و چشمان تو، نه آتشی و نه گلی
چیزی نمی‌دانم از این، دیوانگی و عاقلی
 
من بودم و چشمان تو، نه آتشی و نه گلی
چیزی نمی‌دانم از این، دیوانگی و عاقلی
ز هوشیاران عالم هر که را دیدم غمی دارد
دلا دیوانه‌ شو ،  دیوانگی هم عالمی دارد
 
شبی مجنون به لیلی گفت کای محبوب بی‌همتا
تو را عاشق شود پيدا ولی مجنون نخواهد شد
در ره منزل لیلی که خطر هاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
 
Back
بالا