مشاعره واژه‌نما

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Hecate
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
آن سرو که گویند به بالای تو ماند
هرگز قدمی پیش تو رفتن نتواند
دنبال تو بودن گنه از جانب ما نیست
با غمزه بگو تا دل مردم نستاند
زنهار که چون می‌گذری بر سر مجروح
وز وی خبرت نیست که چون می‌گذراند
بخت آن نکند با من سرگشته که یک روز
همخانه من باشی و همسایه نداند
با دل گفتم که ای دل احوال تو چیست؟
دل دیده پر آب کرد و بسیار گریست
گفتا که چگونه باشد احوال کسی؟
کو را بمراد دیگری باید زیست
 
با دل گفتم که ای دل احوال تو چیست؟
دل دیده پر آب کرد و بسیار گریست
گفتا که چگونه باشد احوال کسی؟
کو را بمراد دیگری باید زیست
گفتمش احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟
گفت یا برقی‌ست یا شمعی‌ست یا پروانه‌ای
 
گفتمش احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟
گفت یا برقی‌ست یا شمعی‌ست یا پروانه‌ای
بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین
کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان
گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس
 
بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین
کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان
گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
 
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
یار، آنگه که جهان با من بود
صد نفر بیش بر دامن بود
حالیا موسم درد است و عذاب
یک نفر نیست برد از من سود
یار من دشمن در جامه ی یار
دشمنم جامه ی خود بر تن بود

پ.ن : اینو خودم گفتم ولی یه کوچولو مشکل داره
 
با تو ای یارِ سفرکرده سخن بسیار است
کاندر این معبر پرحادثه دل بی یار است

گفته بودی که زمین کوچه‌ی سرگردانی است
بی تو زین کوچه گذشتن به خدا دشوار است

شاعر شهید محمد عبدی
 
با تو ای یارِ سفرکرده سخن بسیار است
کاندر این معبر پرحادثه دل بی یار است

گفته بودی که زمین کوچه‌ی سرگردانی است
بی تو زین کوچه گذشتن به خدا دشوار است

شاعر شهید محمد عبدی
شنیدن خبر مرگ باغ دشوار است !
ز باغ لاله خبرهای داغ بسیار است ...
 
مگر که لاله بدانست بی وفایی دهر
که تا بزاد و بشد جامِ می ز کَف ننهاد

حافظ
من و جام می و معشوق الباقی اضافات است
اگر هستی که بسم الله در تاخیر آفات است
 
من و جام می و معشوق الباقی اضافات است
اگر هستی که بسم الله در تاخیر آفات است
تو در کشتی فکن خود را مپای از بهر تسبیحی
که خود روح القدس گوید که بسم الله مجریها
 
تو در کشتی فکن خود را مپای از بهر تسبیحی
که خود روح القدس گوید که بسم الله مجریها
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ورنه طوفان حوادث ببرد بنیادت
 
  • لایک
امتیازات: riri
ما کشتی صبر خود در بحر غم افکندیم
تا آخر از این طوفان هر تخته کجا افتد
 
  • لایک
امتیازات: riri
تو تا به روی من ای نور دیده دربستی
دگر جهان در شادی به روی من نگشاد
 
  • لایک
امتیازات: riri
  • لایک
امتیازات: riri
ابلهان را همه شربت ز گلاب و قندست
طوق زرین همه در گردن خر می‌بینم
 
  • لایک
امتیازات: D3la
Back
بالا