مشاعره واژه‌نما

[s@rah]

این خاصیت عشق است باید بلدت باشم
هرجا که تویی آنجا در جذرومدت باشم ^^

عشق مارا پی کاری به جهان آورده‌ست
ادب آن است که مشغول تماشا نشویم

 

[Aynazi]

عشق مارا پی کاری به جهان آورده‌ست
ادب آن است که مشغول تماشا نشویم

هیچ نقشی در جهان شادم نکرد
مرز استغنای انسان ها کجاست؟!

 

[MRΣZA]

هیچ نقشی در جهان شادم نکرد
مرز استغنای انسان ها کجاست؟!

جمله غم های جهان هیچ اثر می‌نکند
در من از بس که به دیدار عزیزت شادم

 

[Aynazi]

جمله غم های جهان هیچ اثر می‌نکند
در من از بس که به دیدار عزیزت شادم

دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد؟
ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد...^^

 

[MRΣZA]

دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد؟
ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد...^^

این کیست چنین مست ز خمار رسیده؟
یا یار بود یا ز بر یار رسیده

 

[Aynazi]

این کیست چنین مست ز خمار رسیده؟
یا یار بود یا ز بر یار رسیده

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند!

 

[MRΣZA]

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند!

غصه در آن دل بود کز هوس او تُهی‌ست
غم همه آن جا رود کان بت عیار نیست

 

[Aynazi]

غصه در آن دل بود کز هوس او تُهی‌ست
غم همه آن جا رود کان بت عیار نیست

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست؟
منزل آن مه عاشق‌کش عیار کجاست؟

 

[MRΣZA]

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست؟
منزل آن مه عاشق‌کش عیار کجاست؟

دوش وقت سحر از غُصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند

 

[Aynazi]

دوش وقت سحر از غُصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند!

 

[MRΣZA]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند!

این لطف بین که با گل آدم سرشته‌اند
وین روح بین که در تن آدم دمیده‌اند

 

[Aynazi]

این لطف بین که با گل آدم سرشته‌اند
وین روح بین که در تن آدم دمیده‌اند

سر نشتر عشق بر رگ روح زدند
یک قطره چکید و نامش دل شد!

 

[MRΣZA]

سر نشتر عشق بر رگ روح زدند
یک قطره چکید و نامش دل شد!

سالها دل طلب جام جم از ما می‌کرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد

 

[Aynazi]

سالها دل طلب جام جم از ما می‌کرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد

دل ناله کند از من، من ناله کنم از دل
یارب تو قضاوت کن، دیوانه منم یا دل؟

 

[Hecate]

دل ناله کند از من، من ناله کنم از دل
یارب تو قضاوت کن، دیوانه منم یا دل؟

دیدنش حال مرا یک جور دیگر می‌کند
حال یک دیوانه را دیوانه بهتر می‌کند

 

[Aynazi]

دیدنش حال مرا یک جور دیگر می‌کند
حال یک دیوانه را دیوانه بهتر می‌کند

به آن دلبر دیوانه بگویید بیاید!
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید ^^

 

[Hecate]

به آن دلبر دیوانه بگویید بیاید!
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید ^^

روزها با فکر او دیوانه ام ؛ شب بیشتر
هر دو دلتنگ همیم ؛ اما من اغلب بیشتر

 

[Aynazi]

روزها با فکر او دیوانه ام ؛ شب بیشتر
هر دو دلتنگ همیم ؛ اما من اغلب بیشتر

دلتنگ ام و با هیچ کسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست ^^

 

[./.]

دلتنگ ام و با هیچ کسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست ^^

من رفتم و دلی برای من انگار تنگ نیست
اصلا کسی به فکر کسی نیست، اینکه ننگ نیست!

 

[./.]

ارغوان جام عقیقی یه سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

خدا را ای شقایق ها حقیقت را عیان سازید
که است اویی که خونش را درونتان نهان سازید؟