- ارسالها
- 25
- امتیاز
- 138
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- تهران
- سال فارغ التحصیلی
- 1404
دوست دارد یار این آشفتگیتا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد !
کوشش بیهوده به از خفتگی
دوست دارد یار این آشفتگیتا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد !
یاد باد آن صحبت شبها که با نوشینلباندوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی
دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنمیاد باد آن صحبت شبها که با نوشینلبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کندوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم
گفت کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم :)
تا چند منزوی در کنج خلوتی ؟مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
یادم نمیکنی و ز یادم نمیرویتا چند منزوی در کنج خلوتی ؟
در بسته تا به کی در محبس تنی ؟
-نیما
نگفتمت مرو آنجا که آشنات منمیادم نمیکنی و ز یادم نمیروی
یادت بخیر یار فراموشکار من
مرا از چشم ها انداخت خوبیهای بی حدمنگفتمت مرو آنجا که آشنات منم
در این سراب فنا چشمه حیات منم
تا توانی رفع غم از خاطر غمناک کنمرا از چشم ها انداخت خوبیهای بی حدم
که دل را میزند چیزی که بی اندازه شیرین است
نصیب ماست بهشت ای خداشناس بروتا توانی رفع غم از خاطر غمناک کن
در جهان گریاندن اسان است اشکی پاک کن
دست از مس وجود چو مردان ره بشوینصیب ماست بهشت ای خداشناس برو
که مستحق کرامت گناهکارانند
یارم چو قدح به دست گیرددست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرسیارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد
سوزد ز بس که تاب جمالش نقاب رادارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
آنچنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس
شعر غیر فارسی نمیتونم بخونم؟سوزد ز بس که تاب جمالش نقاب را
دانم که در میان نپسندد حجاب را
فکر نکنم غیر فارسی بشه ولی بازم نمیدونمشعر غیر فارسی نمیتونم بخونم؟
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
این یکدم عمر را غنیمت شمریم
فردا که از این دیر فنا درگذریم
با هفت هزار سالگان سر به سریم
تو در کشتی فکن خود را، مپای از بهر تسبیحیفکر نکنم غیر فارسی بشه ولی بازم نمیدونم
من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت