مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
تا خبر دارم از او بی خبر از خویشتنم
با وجودش ز من آواز نیاید که منم
من و تو میدانیم زندگی یک سفر است
زندگی جاده و راهی است به ان سوی خیال
زندگی تصویری است که به ایینه دل میبینی
 
من و تو میدانیم زندگی یک سفر است
زندگی جاده و راهی است به ان سوی خیال
زندگی تصویری است که به ایینه دل میبینی
یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم
یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج
 
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد
دل می‌رود ز دستم، صاحبدلان خدا را
دردا که‌ راز پنهان، خواهد شد آشکارا
 
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند :)
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
《 حافظ 》
 
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
《 حافظ 》
من نمی دانم که چرا می گویند اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
 
من نمی دانم که چرا می گویند اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
 
Back
بالا