مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
دل می‌رود ز دستم، صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
آن که به پرسش آمد و فاتحه خواند و می‌رود
گو نفسی که روح را می‌کنم از پیش روان
 
آن که به پرسش آمد و فاتحه خواند و می‌رود
گو نفسی که روح را می‌کنم از پیش روان
ناله‌ای کن که در این تیره‌ شب غم نرود
شاید این درد دل از سینه‌ی محرم نرود
 
ناله‌ای کن که در این تیره‌ شب غم نرود
شاید این درد دل از سینه‌ی محرم نرود
در راه عشق مرحله‌ی قرب و بعد نیست
می‌بینمت عیان و دعا می‌فرستمت
 
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی‌کند
الان نزدیکه بریم صفحه سوم

در هوای عشق تو، دل به تمنّا خوش است
گرچه دوری ز من و، یاد تو با ما خوش است
 
الان نزدیکه بریم صفحه سوم

در هوای عشق تو، دل به تمنّا خوش است
گرچه دوری ز من و، یاد تو با ما خوش است
تاب بنفشه می‌دهد طره مشک‌سای تو
پرده غنچه می‌درد خنده دلگشای تو
 
تا به خاک پای او روزی نمی‌رسم ز شوق
از زمین به آسمان، دست دعا بلند است
و بود اما ت هم خوبه =‌))


تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
 
و بود اما ت هم خوبه =‌))


تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
دل چو در دست طبیبان عاشق است
از غم عشقش دل من فارغ است

ب بزرگی خودتون ببخشید قاطی کردم
 
دل چو در دست طبیبان عاشق است
از غم عشقش دل من فارغ است

ب بزرگی خودتون ببخشید قاطی کردم
اوکیه بابا

تو شمع انجمنی، یک‌زبان و یک‌دل شو
خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش
 
اوکیه بابا

تو شمع انجمنی، یک‌زبان و یک‌دل شو
خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش
دل از غرور بشوی و ز کینه‌ها برکن
که راه عشق، صفا می‌طلبد و ایثارکن
 
دل از غرور بشوی و ز کینه‌ها برکن
که راه عشق، صفا می‌طلبد و ایثارکن
یه ذره دیره ولی
نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
همه بر سر زبانند و تو در میان جانی
 
یه ذره دیره ولی
نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
همه بر سر زبانند و تو در میان جانی
عیب نداره
یاد تو در دل من، همیشه زنده است
یادگاری از عشق، که هیچ‌گاه نمی‌میرد
 
عیب نداره
یاد تو در دل من، همیشه زنده است
یادگاری از عشق، که هیچ‌گاه نمی‌میرد
نمی‌دونم از کیه اما قشنگ بود

در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
 
نمی‌دونم از کیه اما قشنگ بود

در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
شاعر گمنام

یادگاری از روزهای بارانی و شاداب
یاد تو در دل، همچون قطره‌ای از باران است
 
Back
بالا