مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
من چه دانم که در دل شما چه می‌گذرد،
مهر و عشق را در هر دم می‌خوانیم.
موجی از احساس در جان ماست،
مهر پرندگان، در آسمان می‌تابیم.
ماها تو سفر کردی و شب ماند و سیاهی

نه مرغ شب از ناله من خفت و نه ماهی
 
ماها تو سفر کردی و شب ماند و سیاهی

نه مرغ شب از ناله من خفت و نه ماهی
یاد تو در دل، شب را روشن می‌کند،
یأس و ناامیدی را از دل می‌زداید.
یادگار عشق، در دل شب می‌ماند،
یاری‌ام کن تا در این تاریکی نروم به جایی.
 
یاد تو در دل، شب را روشن می‌کند،
یأس و ناامیدی را از دل می‌زداید.
یادگار عشق، در دل شب می‌ماند،
یاری‌ام کن تا در این تاریکی نروم به جایی.
یک مرغِ گرفتار در این گلشنِ ویران

تنها به قفس ماند و هَزاران همه رفتند
 
یک مرغِ گرفتار در این گلشنِ ویران

تنها به قفس ماند و هَزاران همه رفتند
درد دلش را به باد می‌سپارد،
دور از همه، در قفسش می‌ماند.
دلتنگی‌اش را در سکوت می‌چشد،
دریغ از پرواز، که همه رفتند.
 
یاری کن که در این دشت بی‌پایان
یاد تو همیشه در دل من جاودان است
تا کی نفست به خودپرستی گذرد
یا در پی نیستی و مستی گذرد
می نوش که عمری که اجل در پی اوست
آن به که به خواب یا به مستی گذرد
 
تا کی نفست به خودپرستی گذرد
یا در پی نیستی و مستی گذرد
می نوش که عمری که اجل در پی اوست
آن به که به خواب یا به مستی گذرد
در پی لحظه‌ای از زندگی باش
دست از خودپرستی و مستی بردار
 
و در دل عشق، ز کینه‌ها رها شو
و با شراب عشق، جان را جوانه شو
 
تا من فک باز می‌کنم، همه افلاین می‌شن
چشم‌ها به صفحه دوخته، دل‌ها در سکوت می‌رن

گفت‌وگوها خاموش می‌شن، کلمات در دل می‌مونن
هر لحظه که می‌گذره، احساسات پنهان می‌زنن

شاید من به دنیای خودم، غرق در خیال می‌شم
اما در این تنهایی، یاد تو رو فراموش نمی‌کنم

تا من فک باز می‌کنم، دنیا رنگی دیگه می‌گیره
افلاین‌ها در دل من، قصه‌های ناگفته می‌نویسن

با ن شعر بده
 
تا من فک باز می‌کنم، همه افلاین می‌شن
چشم‌ها به صفحه دوخته، دل‌ها در سکوت می‌رن

گفت‌وگوها خاموش می‌شن، کلمات در دل می‌مونن
هر لحظه که می‌گذره، احساسات پنهان می‌زنن

شاید من به دنیای خودم، غرق در خیال می‌شم
اما در این تنهایی، یاد تو رو فراموش نمی‌کنم

تا من فک باز می‌کنم، دنیا رنگی دیگه می‌گیره
افلاین‌ها در دل من، قصه‌های ناگفته می‌نویسن

با ن شعر بده
نگفتی بی‌وفا یارا که دلداری کنی ما را
الا ار دست می‌گیری بیا کز سر گذشت آبم
 
نگفتی بی‌وفا یارا که دلداری کنی ما را
الا ار دست می‌گیری بیا کز سر گذشت آبم
ما را نگفتی بی‌وفا یارا که دلداری کنی
الا، اگر دست می‌گیری، بیا کز سر گذشت آبم

در این دل‌تنگی و غم‌ها، یاد تو همیشه هست
که بی‌تو در این دنیا، گم شده‌ام در خوابم
 
ما را نگفتی بی‌وفا یارا که دلداری کنی
الا، اگر دست می‌گیری، بیا کز سر گذشت آبم

در این دل‌تنگی و غم‌ها، یاد تو همیشه هست
که بی‌تو در این دنیا، گم شده‌ام در خوابم
من نشستم بروی مِی بخری برگردی
ترسم این است، مسلمان شده باشی جایی
 
من نشستم بروی مِی بخری برگردی
ترسم این است، مسلمان شده باشی جایی

یک بار شده بر جگرم زخم نکاری؟
یک بار شده روی لبم بغض نپاشی؟

از شوقِ هم‌آغوشی و از حسرتِ دیدار
بایست بمیریم...چه باشی چه نباشی...
 
یک بار شده بر جگرم زخم نکاری؟
یک بار شده روی لبم بغض نپاشی؟

از شوقِ هم‌آغوشی و از حسرتِ دیدار
بایست بمیریم...چه باشی چه نباشی...
یک بار شده در دل من، عشق تو بیدار باشد؟
یک بار شده در آغوش تو، آرامش یار باشد؟
 
Back
بالا