مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد ازین تدبیر ما
اهل کاشانم پیشه ام نقاشی است
گاه گاهی قفسی میسازم با رنگ
میفروشم به شما تا به اواز شقایق که در ان زندانی است
دل تنهایی تان تازه شود
 
اهل کاشانم پیشه ام نقاشی است
گاه گاهی قفسی میسازم با رنگ
میفروشم به شما تا به اواز شقایق که در ان زندانی است
دل تنهایی تان تازه شود
دردم از یارست و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
 
مي رود عمر عزيز ما، دريغا چاره چيست
دي برفت و ميرود امروز و فردا، چاره چيست
ترسم این قوم که بر دُردکشان میخندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
 
ترسم این قوم که بر دُردکشان میخندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
ان قصر که جمشید در ان جام گرفت اهو بچه کرد و روبه ارام گرفت
بهرام که گور میگرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
 
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هوادارن کویش را چو جان خویشتن دارم
مرا میبینی و هر دم زیادت مینی دردم
تو را میبینم و میلم زیادت میشود هر دم
 
دلا خو کن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد
سعادت آن کسی دارد که از تن ها بپرهیزد
در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صدخاطره خندید عطر صد خاطره پیچید
 
Back
بالا