مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
آنکه هرگز نتوان یافت همانندش را ^^
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
 
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو

پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
 
آیینهٔ سکندر، جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال مُلک دارا
آبشاری همیشه می نالید: که چرا من آبشار شدم؟
نیستم من به گوشه ای آرام، همه ی عمر بی قرار شدم
برکه تا آرزوی او بشنید، خنده ای کرد و پاسخش این داد:
بی قراری نشان زندگی است، من از آرامش است که خوار شدم
 
آبشاری همیشه می نالید: که چرا من آبشار شدم؟
نیستم به گوشه ای آرام، همه ی عمر بی قرار شدم
مرده بودم زنده شدم گریه بودم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
 
در جهان تا میتوانی ساده و یکرنگ باش
قالی از صد رنگ بودن زیر پا افتاده است

پ.ن: من یه توضیح کوچولو بدم البته قطعا خودتون بهتر میدونین، اما چون چند موردی اینجوری شده تو آخرین صفحات= فقط یک بیت از اشعار باید نوشته بشه، یا نهایتا دو بیت اگه دو بیتی بود، حتی اشعار نو هم نباید کاملا از ابتدا تا انتهاش نوشته بشه
تا خار غم عشقت آویخته در دامن...
کوته نظری باشد رفتن به بیابان ها ^^
 
تا خار غم عشقت آویخته در دامن...
کوته نظری باشد رفتن به بیابان ها ^^
از حسرت دیدار همینقدر بدان که
همرنگ شده بخت من و موی سیاهت
از فاصله‌ی دور ببین سوختنم را
پروانه ای و دوری از این شمع صلاحت
 
از حسرت دیدار همینقدر بدان که
همرنگ شده بخت من و موی سیاهت
از فاصله‌ی دور ببین سوختنم را
پروانه ای و دوری از این شمع صلاحت
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگی است که جریان دارد ^^
 
در عرضگه عشقش فتنه سپه انگیزد
در رزمگه زلفش گردون سپر اندازد ^^
دلِ من گِرد جهان گشت و نیابید مثالش
به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟
 
Back
بالا