- ارسالها
- 529
- امتیاز
- 12,673
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان ۴
- شهر
- تهران
- سال فارغ التحصیلی
- 1405
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم استمارا سر باغ و بوستان نیست
هرجا که تویی تفرج آن جاست...^^
همواره مرا کوی خرابات مقام است
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم استمارا سر باغ و بوستان نیست
هرجا که تویی تفرج آن جاست...^^
تو همانی که دلم لک زده لبخندش راتا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است
آری آغاز دوست داشتن استتو همانی که دلم لک زده لبخندش را
آنکه هرگز نتوان یافت همانندش را ^^
تاب بنفشه میدهد طره مشک سای توآری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
وای آن دل که ز عشق تو در آتش نرودتاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
در کوی نیکنامی ما را گذر ندادندوای آن دل که ز عشق تو در آتش نرود
همچو زر خرج شود هیچ به کانی نرسد
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولهادر کوی نیکنامی ما را گذر ندادند
گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را
آیینهٔ سکندر، جام می است بنگرالا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
آبشاری همیشه می نالید: که چرا من آبشار شدم؟آیینهٔ سکندر، جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال مُلک دارا
مرده بودم زنده شدم گریه بودم خنده شدمآبشاری همیشه می نالید: که چرا من آبشار شدم؟
نیستم به گوشه ای آرام، همه ی عمر بی قرار شدم
مست بودم من و تصویر تو هوشیارم کردمرده بودم زنده شدم گریه بودم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
تا خار غم عشقت آویخته در دامن...در جهان تا میتوانی ساده و یکرنگ باش
قالی از صد رنگ بودن زیر پا افتاده است
پ.ن: من یه توضیح کوچولو بدم البته قطعا خودتون بهتر میدونین، اما چون چند موردی اینجوری شده تو آخرین صفحات= فقط یک بیت از اشعار باید نوشته بشه، یا نهایتا دو بیت اگه دو بیتی بود، حتی اشعار نو هم نباید کاملا از ابتدا تا انتهاش نوشته بشه
از حسرت دیدار همینقدر بدان کهتا خار غم عشقت آویخته در دامن...
کوته نظری باشد رفتن به بیابان ها ^^
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارداز حسرت دیدار همینقدر بدان که
همرنگ شده بخت من و موی سیاهت
از فاصلهی دور ببین سوختنم را
پروانه ای و دوری از این شمع صلاحت
در نماز و در رکوع و در سجودتا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگی است که جریان دارد ^^
در عرضگه عشقش فتنه سپه انگیزددر نماز و در رکوع و در سجود
سر بجنبد دل نجنبد این چه سود
دلِ من گِرد جهان گشت و نیابید مثالشدر عرضگه عشقش فتنه سپه انگیزد
در رزمگه زلفش گردون سپر اندازد ^^
دانی از زندگی چه میخواهم؟دلِ من گِرد جهان گشت و نیابید مثالش
به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیمدانی از زندگی چه میخواهم؟
من تو باشم تو پای تا سر تو
ناگهان در خانه میپیچد صدای دروفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن