مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
در دلم بود که بی‌دوست نباشم هرگز
چه کنم سعی من و دل همه بی‌حاصل بود
 
در خیال من نمیگنجد دلم را بشکنی
هر کسی آمد شکست اما تو هر کس نیستی
 
یله داده ام به ساحل، تن خسته ام از اینرو
که هنوز امیدوارم، به صدفچه های دریا
ای ملائک که به سنجیدن ما مشغولید
بنویسید که اندوه بشر بسیار است
 
ای ملائک که به سنجیدن ما مشغولید
بنویسید که اندوه بشر بسیار است
تا سبزه و گل و باغ و چنار هست
تا نغمۀ چکاوک و بانگ هزار هست
حیف از پرستوان که کنند آرزوی مرگ
اینجا دوباره بعد زمستان بهار هست
 
تا سبزه و گل و باغ و چنار هست
تا نغمۀ چکاوک و بانگ هزار هست
حیف از پرستوان که کنند آرزوی مرگ
اینجا دوباره بعد زمستان بهار هست
تو همان جرعه ی آبی که نشد وقت سحر
بزنم لب به تو و زود اذان را گفتند
 
تو که بی داغ جنونی خبری گوی که چونی
که من از چون و چگونه دگر آثار ندارم
من عاشقی از کمال تو آموزم
بیت و غزل از جمال تو آموزم

در پردهٔ دل خیال تو رقص کند
من رقص خوش از خیال تو آموزم
 
من عاشقی از کمال تو آموزم
بیت و غزل از جمال تو آموزم

در پردهٔ دل خیال تو رقص کند
من رقص خوش از خیال تو آموزم
ماه من ماه شما نیست که خود را بزک جمله خلایق سازد
فقطش دیده آن دید که پروانه عشقش می بود
 
دگرم مگو که خواهم که ز درگهت برانم
تو بر این و من بر‌‌‌آنم که دل از تو برندارم
 
دگرم مگو که خواهم که ز درگهت برانم
تو بر این و من بر‌‌‌آنم که دل از تو برندارم
مقدسات سابقم، قداستش فرو شده
رفیق چند ساله ام، مقابلم عدو شده
تمام شب سوال من همین کلام واحد است:
دلی که محو دوست بود، چرا بریده زو شده؟
 
مقدسات سابقم، قداستش فرو شده
رفیق چند ساله ام، مقابلم عدو شده
تمام شب سوال من همین کلام واحد است:
دلی که محو دوست بود، چرا بریده زو شده؟
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو بر دلم نشستی
 
Back
بالا