مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
ای دل! قلاش مکن! فتنه و پرخاش مکن!
شهره مکن! فاش مکن بر سر بازار مرا!
~مولانا.
 
يار با ماست چه حاجت كه زيادت طلبيم
دولت صحبت آن مونس جان مارا بس
 
يار با ماست چه حاجت كه زيادت طلبيم
دولت صحبت آن مونس جان مارا بس
سهم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست
جای ما اینجاست یا آنجا چه فرقی می‌کند؟

یاد شیرین تو بر من زندگی را تلخ کرد
تلخ و شیرین جهان اما چه فرقی می‌کند
 
سهم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست
جای ما اینجاست یا آنجا چه فرقی می‌کند؟

یاد شیرین تو بر من زندگی را تلخ کرد
تلخ و شیرین جهان اما چه فرقی می‌کند
در کارگه کوزه‌گری کردم رای
در پایه چرخ دیدم استاد به پای
می‌کرد دلیر کوزه را دسته و سر
از کله پادشاه و از دست گدای
 
در کارگه کوزه‌گری کردم رای
در پایه چرخ دیدم استاد به پای
می‌کرد دلیر کوزه را دسته و سر
از کله پادشاه و از دست گدای
یوسف فروختن به زر ناب هم خطاست
نفرین به من اگر تورا به زر ناب دهم
 
ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن
نشسته‌ ام به در نگاه میکنم
دریچه آه می‌کشد
تو از کدام راه می‌رسی
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
جوانی‌ام در این امید پیر شد نیامدی و دیر شد
 
من اگر کافر و بی دین و خرابم به تو چه؟
من اگر مست می‌ و شرب و شرابم به تو چه؟

هر که در سرگشتگی ثابت قدم گردیده است
کوه را ابر سبک جولان تصور می کند

سروِ سیمینِ تو را دیده است هر کس در لباس
جانِ بی تن را تنِ بی جان تصور می کند
 
هر که در سرگشتگی ثابت قدم گردیده است
کوه را ابر سبک جولان تصور می کند

سروِ سیمینِ تو را دیده است هر کس در لباس
جانِ بی تن را تنِ بی جان تصور می کند
دستام واست بیقراری می کنه
فکر و ذهن من گمراهی می کنه
 
Back
بالا