【Epiphany】
کاربر نیمهحرفهای
- ارسالها
- 217
- امتیاز
- 7,525
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- ...
- سال فارغ التحصیلی
- 2121
دخترِ چادر سفیدِ سینیِ چایی به دست
ای که هرگز در خیالم هم نمی آیی به دست! ...
ای که هرگز در خیالم هم نمی آیی به دست! ...
در دل من دار و گیر هست دو صد شاه و میردل داده ام بر باد بر هرچه باداباد
مجنون تر از لیلی ، شیرین تر از فرهاد
قیصر امین پور
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و هنوزدر دل من دار و گیر هست دو صد شاه و میر
این دل پرغلغله مجلس و ایوان کیست
(مولوی)
تقدیر من این است که با درد بسازمتوبه کردم که نبوسم لب ساقی و هنوز
میگزم لب که چرا گوش بنادان کردم
(حافظ)
مبین بسیب زنخدان که چاه در راه استتقدیر من این است که با درد بسازم
از این دل نامرد دلی مرد بسازم
انگار قرار است که من داغ دلم را
با گریه ی چشمان خودم سرد بسازم...
انس هر کس در جهان چیزیستمبین بسیب زنخدان که چاه در راه است
کجا همی روی ای دل،بدین شتاب کجا
(حافظ)
دیدم شه خوب خوش لقا راتلخی اخلاق را اندام موزون حل نکرد...
استکانم شد کمر باریک و چایم تلخ ماند...
تو در چشم نقاش و پنهان ز چشماي نسيم سحر آرامگه يار كجاست
منزل آن مه عاشق كش عيار كجاست
حافظ
تو را که عشق نداری تو را رواست بخسبآزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی...
کی بود؟ کجا رفت؟ چرا بود و چرا نیست؟
شهریار
یار آمد به صلح ای اصحاببریزی خون سرخ فوجی ای سردار سربازان
که خود در سینه شامل وصله ی سرخ هنر گردی
نه عقلی و نه ادراکی و من خود خاک و خاشاکی!به سراغ من اگر می آیید...
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من
سهراب سپهری