مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
در دلم بودی و شرمنده ز مهمان بودم
که سزاوار تو این خانه ویرانه نبود

:)
قول دادم که در اندیشه‌ی خود حبس شوم
دل به بالا و بلندای خیالی ندهم

دوست دارم که خودم پشت خودم باشم و بس
به تنِ هیچ عقابی پَر و بالی ندهم


: )
 
در دلم بودی و شرمنده ز مهمان بودم
که سزاوار تو این خانه ویرانه نبود

:)
در نگاهِ سرد تو غوغای دل خاموش بود
برق چشمت را نشان از آتش سودا نبود

:)
 
در حیرتم از مرام این مردم پست
این طایفه زنده‌ کش و مرده پرست

پ ن: چرا همه ش به جای زنده کش، زنده خور میاد تو ذهنم 🤨
 
در حیرتم از مرام این مردم پست
این طایفه زنده‌ کش و مرده پرست

پ ن: چرا همه ش به جای زنده کش، زنده خور میاد تو ذهنم 🤨
تنهایی انسان ندارد گرچه پایانی
ای عشق! پنهان می‌شود تنهایی‌ام باتو
 
تا گشودم پیله‌ام را آتشت را یافتم
سوختم ای شمع و جشنت را عزا کردم ببخش
:(
شراب و عیش نهان چیست؟ کار بی بنیاد
زدیم بر صف رندان و هر چه باداباد

بزن بر صف رندان😁
 
  • لایک
امتیازات: Asuna
یک لحظه داغم می‌کشی، یک دم به باغم می‌کشی
پیش چراغم می‌کشی تا وا شود چشمان من...
نمی‌دهند اجازه‌ت مرا به سیر و سفر
نسیم بادِ مصلا و آبِ رُکن آباد...
 
  • لایک
امتیازات: Asuna
رنگین کمان در آسمان، دانی چرا خم گشته است؟
گردون ز رشک جلوه اش، او را کمر بشکسته است
تو سیب سرخی و من برگ سبز، خوشحالم
که در کنار تو بودم که با تو چیده شدم
 
Back
بالا