مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد
عالم از ناله عشاق مبادا خالی
که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد
در اين فكرم كه خواهی ماند با من مهربان يا نه؟
به من كم می كنی لطفی كه داری اين زمان يا نه؟
_وحشی بافقی
 
هان ای دل چونی به چه پشتی ما را
کار آوردی بدین درشتی ما را
ما از غم تو فارغ و تو در غم او
از بس که بسوختی بکشتی ما را
از دوست به يادگار دردی دارم
كان درد به هزار درمان ندهم
_ مولانا
 
تو که ناخوانده ای علم سماوات ...... تو که نابرده ای ره در خرابات
تو که سود زیان خود ندانی ..... به یاران کی رسی هیهات هیهات

باباطاهر
 
تو که ناخوانده ای علم سماوات ...... تو که نابرده ای ره در خرابات
تو که سود زیان خود ندانی ..... به یاران کی رسی هیهات هیهات

باباطاهر
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پرکن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
 
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پرکن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
هر دم از عمر می رود نفسی
چون نگه می کنم نمانده بسی

ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روزه دریابی
 
هر دم از عمر می رود نفسی
چون نگه می کنم نمانده بسی

ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روزه دریابی
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند بر رضای یار
 
دلا برخیز تا کنجی نشینیم
ز ابنای زمان کنجی گزینیم

وحشی بافقی
من به مهمانی دنیا رفتم
من به دشت اندوه
من به باغ عرفان
من به ایوان چراغانی دانش رفتم

سهراب سپهری...صدای پای آب
 
من به مهمانی دنیا رفتم
من به دشت اندوه
من به باغ عرفان
من به ایوان چراغانی دانش رفتم

سهراب سپهری...صدای پای آب
من‌ در این خلوت خاموش سکوت
اگر از یاد تو یادی نکنم
میشکنم!
 
می شود پیشانی ات بوسید و از لب ها گذشت؟؟؟
مومن از قم بگذرد تا جمکران هم میرود!
 
در دیده اشک سُرخم بر چهره رنگ زردم
مویم شده سفید و پرونده‌ام سیاه است
تو مرا ياد كنی يا نكنی
باورت گر بشود، گر نشود
حرفی نيست... اما،
نفسم می گيرد در هوايی
كه نفس های تو نيست
_ سهراب سپهری
 
تو مرا ياد كنی يا نكنی
باورت گر بشود، گر نشود
حرفی نيست... اما،
نفسم می گيرد در هوايی
كه نفس های تو نيست
_ سهراب سپهری
تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم
برای پشت کردن به آرزوهای محال
به خاطر نابودی توهم و خيال دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم...
احمد
 
تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم
برای پشت کردن به آرزوهای محال
به خاطر نابودی توهم و خيال دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم...
احمد



موهای تو پیغمبر کفار جهان است
ابلیس خودش نصف تو گمراه ندارد!
 
موهای تو پیغمبر کفار جهان است
ابلیس خودش نصف تو گمراه ندارد!
دلت می آید آیا از زبانی اینهمه شیرین
همیشه تو حرف تلخی را به زبان آری؟!

نمی رنجم اگر باور نداری عشق نابم را
که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری!
 
دلت می آید آیا از زبانی اینهمه شیرین
همیشه تو حرف تلخی را به زبان آری؟!

نمی رنجم اگر باور نداری عشق نابم را
که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری!

یکی به او برساند، به او بفهماند
که برکه هرچه که باشد رقیب دریا نیست

یکی به او برساند که آنچه با من کرد
خلاف عادت عشق است، رسم دنیا نیست
 
یکی به او برساند، به او بفهماند
که برکه هرچه که باشد رقیب دریا نیست

یکی به او برساند که آنچه با من کرد
خلاف عادت عشق است، رسم دنیا نیست
تا شرم داشت منصب آیینه داریت
گرداندن لباس تو تغییر رنگ بود
 
Back
بالا