- ارسالها
- 497
- امتیاز
- 4,849
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- شهرکرد
- سال فارغ التحصیلی
- 98
نی به آتش گفت کاین آشوب چیستدر جهان بال و پر خويش گشودن آموز .... كه پريدن نتوان با پر و بال دگران
مر تورا زین سوختن مطلوب چیست
مجذوب تبریزی
نی به آتش گفت کاین آشوب چیستدر جهان بال و پر خويش گشودن آموز .... كه پريدن نتوان با پر و بال دگران
تن ز جان و جان ز تن مسطور نیست *** لیک کس را دید جان دستور نیستنی به آتش گفت کاین آشوب چیست
مر تورا زین سوختن مطلوب چیست
مجذوب تبریزی
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بودتن ز جان و جان ز تن مسطور نیست *** لیک کس را دید جان دستور نیست
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دستتا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود
حافظ
ترسم که اشک در غم ما پردهدر شوددر دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست
در نعل سمند او شکل مه نو پیدا
وز قد بلند او بالای صنوبر پست
حافظ
در آن نفس كه بميرم در آرزوي تو باشمترسم که اشک در غم ما پردهدر شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود
حافظ
مرا در سر هوای نازنینی استدر آن نفس كه بميرم در آرزوي تو باشم
بدان اميد دهم جان كه خاك كوي تو باشم
یارم تویی در عالم، یار دگر ندارم ....... تا در تنم بود جان، دل از تو بر ندارمتو که نازنده بالا دلربایی
به ما گویی که سرگردون چرایی
من از آن روز که دربند تو ام آزادمیارم تویی در عالم، یار دگر ندارم ....... تا در تنم بود جان، دل از تو بر ندارم
من سعدی درگاه تو، عاشق به روی ماه تو
هستیم نیکو خواه تو، ازمن چرا رنجیده ای؟
مرا رازیست اندر دل به خون دیده پروردهیار در خانه و ما گرد جهان میگردیم
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم
مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمدمرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده
ولیکن با که گویم راز چون محرم نمیبینم
قناعت میکنم با درد چون درمان نمییابم
تحمل میکنم با زخم چون مرهم نمیبینم
در مذهب ما باده حلال است ولیکنمژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد
هدهد خوش خبر از طرف سبا بازآمد
برکش ای مرغ سحر نغمه داوودی باز
که سلیمان گل از باد هوا بازآمد
تو به هنگام سخن گر نشوی موی شکافدر مذهب ما باده حلال است ولیکن
به روی تو ای سرو گل اندام حرام است
یا رب چه شد که خانه طاعت خراب شد؟؟؟؟؟تو به هنگام سخن گر نشوی موی شکاف
کس نیابد ز دهان تو نشان یک سر موی
در عین گوشه گیری بودم چو چشم مستتیا رب چه شد که خانه طاعت خراب شد؟؟؟؟؟
کعبه مقام بت شد و زمزم سراب شد
لازمه عاشقیست رفتن و دیدن ز دوردر عین گوشه گیری بودم چو چشم مستت
واکنون شدم به مستان چون ابروی تو مایل
لازمه عاشقیست رفتن و دیدن ز دور
ور نه ز نزدیک هم رخصت دیدار هست