مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
تق تق، صدای در
و بچه ای که خسته
از کارگاه تیره ی قالیبافی بر میگردد
جنگل، سیاه میشود و میسوزد
دستم به ماه مي رسد امشب، اگر كه عشق دست مرا دوباره بگيرد، مگر كه عشق
 
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند
دارم امید عاطفتی از جناب دوست
کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست
 
  • لایک
امتیازات: Maia
دارم امید عاطفتی از جناب دوست
کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست
تو مپندار كه خاموشي من
هست برهان فراموشي من
 
  • لایک
امتیازات: Maia
  • لایک
امتیازات: Maia
و ز هیچ کسی نیزد و گوشم نشنود
کاین امدن و رفتنم از بهر چه بود
در عالم بی‌وفا کسی خرم نیست

شادی و نشاط در بنی‌آدم نیست

آن کس که درین زمانه او را غم نیست

یا آدم نیست، یا از این عالم نیست​
 
  • لایک
امتیازات: Maia
در عالم بی‌وفا کسی خرم نیست

شادی و نشاط در بنی‌آدم نیست

آن کس که درین زمانه او را غم نیست

یا آدم نیست، یا از این عالم نیست​
تا به فراق خو كنم صبر من و قرار كو؟
وعده ي وصل اگر دهد طاقت اتظار كو؟
 
Back
بالا