مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
در هجوم بی کسی
با ان همه دلواپسی
وسعت تنهایی دل را
دو چندان کردو رفت...
 
درديست غير مردن، کان را دوا نباشد
پس من چگونه گويم، کاين درد را دوا کن؟
نقش پای رفتگان هموار سازد راه را
مرگ را داغ عزیزان بر من آسان کرده است
 
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
 
هی
هیچ وصلی بی جدایی نیست...این را گفت و رود
دیده گلگون کرد و سر بر دامن صحرا گذاشت
تا پیش تو آورد مرا بعد تو را برد
قلبم شده بازیچه ی دنیای روانی

باید چه کنم با غم و تنهایی و دوری
وقتی همه دادند به هم دست تبانی
 
دو قدم مانده به گل /پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی/و تو را ترسی شفاف فرا میگیرد/در صمیمیت سیال فضا/خش خش میشنوی/کودکی میبینی/رفته از کاج بلندی بالا/جوجه برمیدارد از لانه نور/و از او میپرسی خانه دوست کجاست
 
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم
در میان لاله و گل آشیانی داشتیم
 
Back
بالا