جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Samandoon :D
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
میگه :
تو دانستی بجز دستت پناهی نیست زِ این طوفان
ولی امّا تو بُبریدی،دو دستم را زِ دامانت...
 
مرا خود با تو چیزی در میان هست،
وگرنه روی زیبا در جهان هست :')
 
ما را ب چه تقصیر فلک در ب در انداخت؟
 
هر شهیدین گانینا آلا اَلوان دی وطن

گونِینَن گوزیه یاشیل اورمان دی وطن

هیچ اوندما بو سوزی دولو اسلان دی وطن

هورمَه دوشمان داها دا جانا جانان دی وطن

دونیا اَلبیر اولا دا کیمسَ باتمازدی وطن

بیز واریخ سَسَله فقط بورجیمیز جان دی وطن

یورقین اولماز سَنی له دَردَ درمان دی وطن

آرخاسین بوشلاسالار آه و اَفغان دی وطن

چپ باخام توپراقیوا گانا غلتان دی وطن


ی آهنگ بود
 
ایام را به ماهی یک شب هلال باشد
وآن ماه دلستان را هر ابرویی هلالی...
 
حرکت بعدیت از اشتباه قبلیت مهم تره‌.
 
"چه بی تابانه می خواهمت، ای دوری ات آزمونِ تلخِ زنده به گوری..
چه بی تابانه تورا طلب میکنم،
بر پشت سمندی
گویی نو زین، که قرارش نیست!
و فاصله تجربه ای بیهوده است.."
 
اگر روزی درباره من از تو پرسیدند
بی درنگ بگو:
اندکی شعر دوست داشت
و بسیار مرا ...
 
عسی الایام ان یرجعن قوما کالذی کانوا ...
 
Because sometimes Louisa is a genius, but sometimes she isnʼt a genius, and the problem is that the genius and the non-genius share a brain.
MyFriends - Fredrik Backman​
 
موش رو از آن‌طرف خواندم ، شوم شد
آن‌قدر خون دل خوردم که دل مسموم شد
 
  • خنده
امتیازات: riri
Back
بالا