جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Samandoon :D
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
ای عفیف!
به چه مي‌انديشی؟
قفل ها ؟
دستهای آزاد
برترین هدیه به زنجیر و غل و دیوارند.
بهترین هدیه ی زنجیر به دست آزاد
قفل می باشد ، قفل

ای عفیف!
قفل ها واسطه اند
قفل ها فاسق شرعی در و دیوارند
قفل ها...

رمز آزادی در چنبر هر زنجیر است
یعنی که امیدی هم هست قفل
قفل یعنی که کلیدی هم هست
قفل یعنی که کلید.
 
هرچند که هرگز نرسیدم به وصالت
عمری که حرامِ تو شد ای عشق، حلالت!

طاووسی و حُسنت قفسِ پرزدن توست
ای مرغِ گرفتار، چه سود از پَروبالت؟!

زیباییِ امروزِ تو گنجی ابدی نیست
بیچاره تو و دل‌خوشیِ روبه‌زوالت!

مانندِ اناری که سرِ شاخه بخشکد
افسوس که هرگز نرسیدی به کمالت!

پرسیدی‌ام از عشق و جوابی نشنیدی
بشنو که سزاوارِ سکوت است سؤالت!

یک‌بار به اصرارِ تو عاشق شدم ای دل!
این‌بار اگر اصرار کنی، وای به حالت!
 
ماهی قرمز بمان! حتی اگر بد بگذرد
می‌رسد روزی که این دریاچه از سد بگذرد...

در پیِ این مرگ تدریجی تولّد نیز هست!
ماه گاهی لازم است از هر چه دارد بگذرد...
 
من چیز های ساده را دوست دارم؛

کتاب را،

تنهایی را،

یا بودن با کسی را که من را می فهمد.


دافنه دوموریه
 
در حقيقت ما همه بشر بودیم...!
تا اینکه نژاد، ارتباطمان را برید...!
مذهب، از یکدیگر جدایمان ساخت...!
سیاست، بینمان دیوار کشید...!
و ثروت، از ما طبقه ساخت...:)
 
گریه نکن خواهرم. در خانه‌ات درختی خواهد رویید و درخت‌هایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت. و باد، پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید، و درخت‌ها از باد خواهند پرسید: «در راه که آمدی، سحر را ندیدی؟»
- سووشون ، سیمین دانشور
 
اشتیاقی ک
به دیدار تو دارد دل من!
دل من داند و من دانم و دل داند و من ...
خاک من گل شود و گل شکفد از گل من..،
تا ابد مهرتو بیرون نرود از دل من... : ) !
 
نامه مشهور آيت الله منتظرى به خمينى:

آیا می‌دانید در زندان‌های جمهورى اسلامى به نام اسلام جنایاتی شده که هرگز نظیر آن در رژیم منحوس شاه، نشده‌است؟! آیا می‌دانید عده زیادی زیر شکنجه بازجوها مردند؟ آیا می‌دانید در زندان مشهد،در اثر نبودن پزشک و نرسیدن به زندانی‌های دختر جوان بعداً ناچار شدند حدود بيست و پنج دختر را با اخراج تخمدان و رحم ناقص کنند؟ آیا می‌دانید در زندان شیراز دختری روزه دار را با جرمی مختصر بلافاصله پس از افطار اعدام کردند؟ آیا می‌دانید که در بعضی زندان‌های جمهورى اسلامى،دختران جوان را به زور، تصرف کردند؟ آیا می‌دانید هنگام بازجويى دختران استعمال رکیک ناموسی رايج است؟ آیا می‌دانید چه بسیار زندانیانی که در اثر شکنجه‌های بی‌رویه کور یا کر یا فلج یا مبتلا به دردهای مزمن شده‌اند و کسی به داد آنان نمی‌رسد؟
 
چایت را بنوش نگران فردایت نباش
از گندم زار من و تو مشتی کاه می ماند برای بادها ...
 
چند وجهی_مهدیه شکری
با همین جمله کوتاه زیر و رو شدم. او این عاشقانه ها را در بدترین زمان حسی اش خرج من می کرد؟ حالش بد بود ولی عاشق بودنش سر جای خودش باقی بود؟ راه حل حالِ خوبش را بودن من می دانست ؟
از کی اینقدر دوستم داشت؟ تا الان این دوست داشتن را چطور اداره می کرد ؟ چرا برعکس چیزی که نشان می داد و همه او را می شناختند ، تمام حس های نابش را در خودش پنهان می کرد؟
 
ناله را هرچند می خواهم که پنهانی کشم
سینه می گوید که من تنگ آمدم، فریاد کن
 
گیرم غم روزگار سنگین باشد
گیرم دل بیقرار غمگین باشد
باید بِکَنیم بیستونی در خویش
تا آخر شاهنامه شیرین باشد...
 
Back
بالا