جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Samandoon :D
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
‏این خزعبلات از کی مد شد که «اگه بشه که چه بهتر ولی اگه نشد میدونم من تلاشم رو کردم»؟ باختی دیگه، عن رو لای زرورق نپیچ. شکست خوردی آدمیزاد.
 
خونمون میدون جنگ نیست
من بخاطر تو اینجام
سر چی باید بجنگیم؟
من ازت چیزی نمیخوام
جز یه عشق که بین ما هست
هرچی دوست داری خراب کن
 
دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
 
سال ها بعدِ رفتنت
هربار که از پنجره به کوچه نگاه می کنم
برایم دست تکان می دهی
با چمدانی که همه چیز را بُرد
حتی همین کوچه را،
همین پنجره را،
چشم هایم را،
ادامه این شعر را...
 
‏در نگاه خلق ، از دیوانگان کم نیستم
فکر زخمی دیگرم ، دنبال مرهم نيستم

ظاهرم چون بید مجنون است و باطن مثل سرو
از تواضع سر به زیر انداختم ؛ خم نیستم...(:
 
روز و ماه چیست؟! برای من معنی ندارد ، برای کسی که در گور است زمان معنی خودش را گم میکند.
بوف کور_ صادق هدایت
 
یه بازه‌هایی از زندگی هست که هیچی خوب نیست، ولی افتضاحم نیست.معلقی، نمیدونی تا کی قراره خاکستری باشه. اگه خیلی طولانی بشه، در حالی که اپسیلونی با فروپاشی کامل فاصله داری، فقط یه تغییر کوچیک میتونه دوای دردت باشه. من سالهاست تو همین نقطه وایسادم. نمیدونم شایدم زندگی تا اخرش همینه...
 
بالابلند عشوه‌گر نقش‌باز من
بالاخره کوتاه کرد قصه زهد دراز من
دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم
با من چه کرد دیده معشوقه باز من😁
 
قصه‌‌ی روز و شب من
سخنی مختصر است

روز در خواب خیالاتم و
شب بیدارم ....:)
 
نشان پیکر خوبت نمی‌توانم داد
که در تأمل او خیره می‌شود بصرم
غزال اگر به کمند اوفتد عجب نبود
عجب فتادن مردست در کمند غزال
 
یارب به خدائی خدائیت/ وانگه به کمال پادشائیت

کز عشق به غایتی رسانم / کو ماند اگر چه من نمانم

از چشمه عشق ده مرا نور/ واین سرمه مکن ز چشم من دور

گرچه ز شراب عشق مستم / عاشق‌تر ازین کنم که هستم

گویند که خو ز عشق واکن/ لیلی‌طلبی ز دل رها کن

یارب تو مرا به روی لیلی/ هر لحظه بده زیاده میلی

از عمر من آنچه هست بر جای / بستان و به عمر لیلی افزای

گرچه شده‌ام چو مویش از غم / یک موی نخواهم از سرش کم
 
حضورش در اندازه‌ای نبود که بتواند تمام جاهای خالی را پر کند اما نبودنش، خلأ معرکه‌ای بود...
 
«عمر طوری گذشته که انگار من اصلاً زندگی نکرده‌ام.»
تالارها - غزاله علیزاده
 
Back
بالا