مشاعره

[مریم؛]

روزها رفت که دست من مسکین نگرفت
زلف شمشادقدی ساعد سیم‌اندامی

یا رب آن شاه‌وش ماه‌رخ زهره‌جبین
در یکتای که و گوهر یک‌دانه‌ی کیست؟

 

[صآبا]

یا رب آن شاه‌وش ماه‌رخ زهره‌جبین
در یکتای که و گوهر یک‌دانه‌ی کیست؟

تا من تو را بدیدم، دیگر جهان ندیدم
گم شد جهان ز چشمم، تا در جهان نشستی

 

[KOURO$H]

تا من تو را بدیدم، دیگر جهان ندیدم
گم شد جهان ز چشمم، تا در جهان نشستی

یک روز می آیی که من دیگر دچارت نیستم
از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم

 

[صآبا]

یک روز می آیی که من دیگر دچارت نیستم
از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم

من مانده‌ام ملجور از او، بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او، در استخوانم می‌رود

 

[Sesame]

من مانده‌ام ملجور از او، بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او، در استخوانم می‌رود

در ره منزل لیلی که خط هاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

 

[riri]

در ره منزل لیلی که خط هاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

یاد باد آن کاو به قصد خون ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم :)
-حافظ

 

[Sesame]

یاد باد آن کاو به قصد خون ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم :)
-حافظ

من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را

 

[صآبا]

من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را

ابر می‌بارد و من می‌شوم از یار جدا
چون کنم دل به چنین روز ز دل‌دار جدا

 

[KOURO$H]

ابر می‌بارد و من می‌شوم از یار جدا
چون کنم دل به چنین روز ز دل‌دار جدا

از رقیبان کمین کرده عقب می ماند
هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را

 

[Ayda-kz]

از رقیبان کمین کرده عقب می ماند
هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران !!!

 

[صآبا]

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران !!!

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

 

[Matriix]

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می‌کند
در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا؟

 

[riri]

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می‌کند
در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا؟

ای مرغک خرد ز آشیانه پرواز کن و پریدن آموز
رام تو نمی شود زمانه، رام از چه شدی رمیدن آموز !
-پروین

 

[Matriix]

ای مرغک خرد ز آشیانه پرواز کن و پریدن آموز
رام تو نمی شود زمانه، رام از چه شدی رمیدن آموز !
-پروین

زان شبی که وعده کردی روز وصل
روز و شب را می‌شمارم روز و شب

 

[riri]

زان شبی که وعده کردی روز وصل
روز و شب را می‌شمارم روز و شب

باز آی و دل تنگ مرا مونس جان باش
وین سوخته را محرم اسرار نهان باش !
-حافظ

 

[صآبا]

باز آی و دل تنگ مرا مونس جان باش
وین سوخته را محرم اسرار نهان باش !
-حافظ

شب تاریک و سنگستان و من مست
قدح از دست من افتاد، نشکست

 

[Matriix]

شب تاریک و سنگستان و من مست
قدح از دست من افتاد، نشکست

تا ما به سر کوی تو آرام گرفتیم
اندر صف دلسوختگان نام گرفتیم

 

[صآبا]

تا ما به سر کوی تو آرام گرفتیم
اندر صف دلسوختگان نام گرفتیم

من آن خزان‌زده برگم که باغبان طبیعت
برون فکنده ز گلشن به جزم چهره زردم

 

[Matriix]

من آن خزان‌زده برگم که باغبان طبیعت
برون فکنده ز گلشن به جزم چهره زردم

معاذالله ازان شبها که بود از حد برون دردم
تو با اغیار می خوردی می و من خون همی خوردم

 

[صآبا]

معاذالله ازان شبها که بود از حد برون دردم
تو با اغیار می خوردی می و من خون همی خوردم

میخانه اگر ساقی صاحب‌نظری داشت
میخواری و مستی ره و رسم دگری داشت