اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
اعتراف میکنم اینقدر توی این دو سال نود درصد چیزایی که تو ذهنم بود رو نمیتونستم به بقیه بگم که دیگه تو داری و حرف نزدن درمورد مشغله هام برام عادی شده و بدون حرف زدن راحت ترم. ینی شدم برونگرایی که درونشو بصورت انتخابی بروز نمیده و این بشدت نقطه متضاد شخصیتم بود تو دوران کودکی و نوجوونی.
 
اعتراف میکنم امروز که تولد مرمری هست فهمیدم مارماری نیست

@MarMari
 
مقدمه چینی: بچه‌ها جدی بهتون حق می‌دم به من بگید دروغگو و این حرفا. و الآن که فکر می‌کنم واقعاً واقعاً بی‌فرهنگی کردم که به عبارتی هویتمو جعل کردم، اما به خودم قول داده بودم بعد امروز، اگه دیگه عضوی از این خانواده نبودم، خودم بگم اکانتمو توقیف کنن. لطفاً لطفاً الآن نزنین تو ذوقم، مرسی. :‌)
من سمپادی نبودم، موقعی که این‌جا عضو شدم، المپیادی بودم و چون هر روز خدا فرزانگان بودم با این‌جا هم آشنا شدم.انقدر فرزانگان بودم کسی باورش نمی‌شد دانش‌آموز اون‌جا نیستم اصلاً. ولی خب، امروز دیگه رسماً متعلق به این‌جام. ظهر نتایج اومد، و نرگس ایز ریلی اِ سمپادی تودی! :D
باز هم بسیار بسیار معذرت می‌خوام که شما با من 🖐️ بودین ولی من 🤚 بودم.
برای بار دوم تاکید می‌کنم نزنید تو ذوقم :|
 
اعتراف میکنم دست بسیار سنگینی دارم و تاحالا افراد زیادی رو ناقض کردم
یه بار دختر عممو زدم -به شوخی- و دستش در رفت
 
اعتراف میکنم ۳ ترم اخر کانون زبان رو درگیر کنکور شدم با کلیدپاس کردم.
 
اعتراف میکنم حدودا دو سال پیش وقتی تازه اومده بودم تو سایت به یه نفر که واقعا یادم نیست کیه( از کاربرا و احتمالا مشهورای سایت😂) پیام دادم و یه عالمه چرت و پرت که اونموقع ازارم میدادن گفتم و راجب یه موضوع که الان خیلیییی بی ارزشه برام باش حرف زدم 😩
ای بنده ی خوب خدا ان شاءاللّه که یا سایت نمیای یا حتما منو یادت نیست ولی داداش خدایی حلالم کن😂😂
چرا اون موقع یادم نبوده؟
چرا الان یادمه؟
دارم از ماتریکس خارج میشم

(بروم نیارید دارم پستای قدیمیمو میخونم جای خوابیدن)

اعتراف میکنم یبار واقعا دلم خواست بعنوان کس دیگه ای زندگی کرده بودم
اونم اونجایی که بهم گفت چقد سفتی چرا گریه نمیکنی، اگه من بودم داشتم عر میزدم.
ارزو کردم که کاش خودم نبودم
همون یبار فقط
 
اعتراف میکنم تا کلاس پنجم ششم فکر میکردم بانک کشاورزی فقط مال کشاورزا ست
*جدا اینطور فکر میکردم
 
اعتراف میکنم که تا تقریبا 5 ام محور های مختصات و اینکه مقسوم علیه و مقسوم کدومان رو قاطی میکردم
 
اعتراف میکنم وقتی کاپشنشو انداخت رو شونه‌هام میخواستم تا ابد همونطور همونجا کنارش بشینم
 
اعتراف میکنم تا کلاس دوم فک میکردم تو کل دنیا دو تا کشور هست
ایران و خارج
 
Back
بالا