خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
اون روز دوستم که ویولون میزنه داشت بهم میگفت چند وقت یه بار انگشتای دستش یجور عجیبی درد میگیره به خاطر تمرین زیاد
بعد جمله بعدیش این بود: آره خلاصه میخواستم ببینم تو هم به عنوان یه پیانیست-
من که نذاشتم جمله‌ش تموم شه: وای منم انگشت کوچیکه پام همیشه اینطوری میشه نمیدونم چرا
قیافه دوستم که داره میمیره از خنده:
قیافه من که "به عنوان یه پیانیست"شو نشنیده بودم:
بعد یکم تو ذهنم جمله‌ها رو برگشتم عقب تا فهمیدم چیشد : ))

تازگیا انقدر سوتی میدم که سوتی ندادن واسم یه سوتی محسوب میشه
 
+ تولدت مبارک باشه
- ممنون تولد شما هم مبارک باشه
وقتی موقع با تلفن حرف زدن، یه کار دیگه هم انجام بدین، نتیجه اش یه همچین سوتی ای میشه🤦‍♂️
 
+ تولدت مبارک باشه
- ممنون تولد شما هم مبارک باشه
وقتی موقع با تلفن حرف زدن، یه کار دیگه هم انجام بدین، نتیجه اش یه همچین سوتی ای میشه🤦‍♂️
ورژن دیگه :
عموم روز دختر رو بهم تبریک گفت، منم بهش گفتم خیلی ممنون روز شما هم مبارک :|
 
مامان‌بزرگ ۶۷ سالم بهم روز دخترو تبریک گفت منم گفتم روز شما هم مبارک
ورژن دیگه :
عموم روز دختر رو بهم تبریک گفت، منم بهش گفتم خیلی ممنون روز شما هم مبارک
 
مدیر مدرسه قبلیم رو توی کافی‌نت دیدم بهش گفتم صبح بخیر *۶ عصر بود* و چند بار با لحن سوالی خطاب به خودم تکرار کردم: صبح بخیر؟ صبح بخیر؟
که مثلا درستش کنم
الان بیشتر به عنوان یه بیمار روانی شناخته شدم
 
این سوتی های تبریک ! :))
منم روز مرد رو به عموم که مجرده تبریک گفتم اونم واکنشی نشون نداد
رسیدیم خونه مامانم گفت خاک تو سرت عموت مجرده...
+خب ؟یعنی مرد نیست؟...
من هنوزم تو این اصطلاحات مرد و پسر زن دختر قاطی میکنم خدایااا
 
مراسم ختم:
مامانم: خدا پدر رحمت کنه. روحشان قرین رحمت الهی
صاحب مراسم: ممنونم هرچی خاک شماس عمر پدر بشن
 
این سوتی های تبریک ! :))
منم روز مرد رو به عموم که مجرده تبریک گفتم اونم واکنشی نشون نداد
رسیدیم خونه مامانم گفت خاک تو سرت عموت مجرده...
+خب ؟یعنی مرد نیست؟...
من هنوزم تو این اصطلاحات مرد و پسر زن دختر قاطی میکنم خدایااا
اوکیه روز مرد رو به ما هم حتی تبریک میگن.
زیاد این دختر و زن و پسر و مرد رو تفاوت براش قائل نمیشن.
 
اخ من سوتی تایپ کردنی خیلییی زیاد دارم. متاسفانه نمی‌دونم چرا اکثرش هم بامعنی در میان : )))
پ و د کنار همدیگه هستن؟ امان از وقتی که بخوای کلماتی مثل پول و پولدار و خیلی بی‌پولم و ... استفاده کنی.
یا جا به جا گذاشتن ج و چ که کنار همن وقتی می‌خوای بگی چنده؟
مثلا همین دو شب پیش اینطوری بود که ل و ر نزدیک همن؟ پس کلمه لیدی تبدیل به چیز دیگری شد.
و ...
 
در باب همین اشتباهات تایپی،
کلاس هفتم بود و کلاس رفع اشکال عربی. یکی از بچه ها پرسید که لزمون چقدر طول میکشه و منظورش آزمون بود...
(ل و آ چسبیده به هم هستن توی کیبورد)
 
من واقعا از هر ۵ تا جمله ای ک میگم یگیش سوتی سدید توشه
کارام ازونم بیشتر
دو تا رو الان یادمه

دیروز در حال مکالمه با مامان: یه ویدیو دیدم ک میگفت شاید مرغ فقط پرنده ی تنیلیه چون یه مرغ طول رودخونه رو شنا کرد ( دیگه عاادت کرده به بی زبانی من، متوجه شد منظور اینه که مرغ عرض دریاچه رو پرواز کرد☠️☠️)

عصر نیاز به سرویس داشتم، ترتیب حرکات به این شکل بود، وارد شدم، لامپو زدم، تهویه رو زدم، سیفونو کشیدم و رفتم دستمو شستم، وسط شستن دست با خودم تو اینه چش تو چش شدم و همه چی مرور شد و پوکیدم از خنده.

کلن موجود پر صوتی و خنده داری ام متاسفانه...
 
فکر نکنم سوتی حساب بشه، ولی تو دسته ی چیزهای ناگفتنی قرار میگیره
به خونه داییم دعوت شده بودم‌، سر میز شام کسی حواسش به من و داییم نبود. کلا برام شخصیت قابل درکی داره.
ازش پرسیدم حالا که تنهاییم... واقعا برای فلان خواننده که اونور آبه شعر نوشتی؟
یه لحظه دوباره بچه شد و با همون چشمایی که بهم شادونه و لواشک میدادن نگاهم کرد، چیزی نگفت.
یکم بعد زیر لب گفت اینجا گفتی بچه، دیگه هیچ جا نگو.*هنوز هم عذاب وجدان دارم، فکر نکنم به غیر از مادرم و پدر و مادرش کسی بدونه چه اتفاقایی براش افتاد*
 
من یکم عجیب غریب اون شعر حسنی که حسنی میای بریم حموم رو خوشم میاد:((:(( یعنی خیلی عادی ممکنه یه مکالمه با یکی از اعضای خانواده رو با *کره الاغ کدخدا یورتمه میرفت تو کوچه ها* شروع کنم
بعد یه جا حسنی به قلقلی میگه میای با هم بازی کنیم؟ اون میگه نه نمیام بعد علتش هم اینه که من و داداشم و بابام و عموم هفته ای دو بار میریم حموم
خب منم این جمله اخر رو خیلی جدی براشون خوندم:((:((:((:(( بعنوان تنها جمله ای که گفتم یکم عجیب بود براشون مامانمم گفت اها واقعا؟
:((:((:((:((:((
 
این داماد عمم که یکسال هست ازدواج کردن خیلی سعی میکنن بهش احترام ویژه تری نسبت به نرمال بذارن

دیشب داشتم باهاش بحث سیاسی میکردم و میگفت ترامپم معلوم نیست چی میگه

منم گفتم بابا این دیوونست هیچ خردادیم هست تازه مودیه!

بعد یهو دیدم همه چشاشون ۲ برابر شد گفتم چی شده ؛ گفت منم خردادیم.
 
من یکم عجیب غریب اون شعر حسنی که حسنی میای بریم حموم رو خوشم میاد:((:(( یعنی خیلی عادی ممکنه یه مکالمه با یکی از اعضای خانواده رو با *کره الاغ کدخدا یورتمه میرفت تو کوچه ها* شروع کنم
بعد یه جا حسنی به قلقلی میگه میای با هم بازی کنیم؟ اون میگه نه نمیام بعد علتش هم اینه که من و داداشم و بابام و عموم هفته ای دو بار میریم حموم
خب منم این جمله اخر رو خیلی جدی براشون خوندم:((:((:((:(( بعنوان تنها جمله ای که گفتم یکم عجیب بود براشون مامانمم گفت اها واقعا؟
:((:((:((:((:((
من یه بار داشتم این شعر رو برای یه مهمون که باهاش رودربایستی داشتیم میخوندم(پنج سالم بود) و گفتم من و "مامانم" و بابام و عموم هفته ای دوبار میریم حموم

پشمای مهمونمون ریخته بود رنگ مامانم هم پریده بود، بعد مهمونمون یه لبخند ملیح زد گفت دخترم مامانت و بابات اوکیه ولی مامانت و عموت آخه؟
 
سوتی واقعی منم که وقتی پست سوتی‌هاتون رو می‌خونم، اصلا نمی‌فهمم سوتیش کجاشه؟🤣🤣🤣
 
Back
بالا