doctor428
کاربر فعال
- ارسالها
- 56
- امتیاز
- 328
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان1
- شهر
- مشهد
- مدال المپیاد
- قصـــــــــــد طلای زیست!!!
پاسخ : خاطرات سوتیها
امروز با دوست صمیمیم تو اتوبوس واستاده بودیم یهو راننده ترمز گرفت ایشون از پشت پرت شدن تو بغل یه خانومی که نشسته بود
وقتی بلند شد دوباره با ترمز اتوبوس پخش شدن در بغل بنده
آخرین جمله ی آن مرحوم:دستمو بگیر تعادل ندارم انگار (از شدت خنده هردومون اشکامون داشت میریخت)
امروز با دوست صمیمیم تو اتوبوس واستاده بودیم یهو راننده ترمز گرفت ایشون از پشت پرت شدن تو بغل یه خانومی که نشسته بود
وقتی بلند شد دوباره با ترمز اتوبوس پخش شدن در بغل بنده
آخرین جمله ی آن مرحوم:دستمو بگیر تعادل ندارم انگار (از شدت خنده هردومون اشکامون داشت میریخت)