یا یه مغازه لباس فروشی توجنوب یکی از شهرهای مسافری میزدم
یا یه شیرینی فروشی با تم آرام و زیبا فقط چند شیرینی مخصوص توش فروخته میشه
مردم میان میخرن میرن یا همون جا میخورن شیرینی هاشون
فضاش هم با کلی چیزمیز قشنگ تزئین میکردم گل و گیاه میذاشتم بهشون میرسیدم
اسمشم میذاشتم آلارا 🍪🍩
یه کافه کتاب که پر از گل پیچ و گلدونش میکردم،یه دیوار سراسر قفسه کتاب و جلوش میز و صندلی های چوبی برای لحظه ای نشستن،خوندن و حتی انجام کارای روزمره
جاعودی های سفالی،نوار کاست،سه تار و نقاشی های دیواری هماهنگ با تم برای دکور
و شمع های معطر دارچین و کاکائو که شبانه روز روشن نگهشون میداشتم
و یه بخش دیوار هم که یه قاب تو خالی میزاشتم بدون هیچ پس زمینه و طرحی،کنارش یه میز کوچیک با استیک نوت و چند تا خودکار چند رنگ برای یادداشت و یادگاری کسایی که به کافه ام میان راجب اسمشم مطمئن نیستم شاید اغوش؟