Samineh
زن، زنده، آزاد
- ارسالها
- 68
- امتیاز
- 1,088
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- -
- سال فارغ التحصیلی
- 1396
لعلنفس
سنگ و گل را کند از یمن نظر لعل و عقیق
هر که قدر نفس باد یمانی دانست
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
لعلنفس
سنگ و گل را کند از یمن نظر لعل و عقیق
هر که قدر نفس باد یمانی دانست
خورشیدلعل
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسدخورشید
آن لحظه که در آینه تابد خورشید
آیینه اناالشمس نگوید چه کند
مشتاقخرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد
آرزومند نگاری به نگاری برسد
شب چه دراز گشته او، سپیده سر نمی زند؟مشتاق
شب مشتاق را روزی نیاید
چنین پنداشتی دیگر مپندار
خمش کن تا خموش ما بگوید
ویست اصل سخن سلطان گفتار
چشم دل باز کن که جان بینیشب چه دراز گشته او، سپیده سر نمی زند؟
چشم به راه و خسته ام، کسی به در نمی زند؟
دلچشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی است، آن بینی
بارالها خانه اش ویران کن و سقفش خرابدل
دلی دارم که هر قدرش بیازاری نیازارد
نه دل سنگست پنداری که آزردن نمیداند
آتش - کباببارالها خانه اش ویران کن و سقفش خراب
آنکه ام آزرد و آتش زد که دل سازد کباب
مرغشوخی نگر که مرغ دل بال و پر کباب
سودای خام عاشقی از سر بدر نکرد
طائرمرغ
ای طائر قدسی که کشد بند نقابت
وی مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت؟!
حافظ
طائر
حیف است طائری چو تو در خاکدان غم
زین جا به آشیان وفا میفرستمت
دولت⁶
وفا
وفا از خواجگان شهر با من
کمال دولت و دین بوالوفا کرد
یار/دولتدولت
دانی که چیست دولت؟ دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
بغضکسی که شعله ور است از گدازِ آه منم
انیس و مونسِ این بغضِ گاهگاه منم
خروش
دیگر دلم هوای سرودن نمی کندبغض
با احتیاط حمل شود چون شکستنیست!
یکهو جیرینگ بغض کسی در گلو شکست...
دکتر موسوی