مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد
گر چشمه ی زمزمی و گر آب حیات
آخر به دل خاک فرو خواهی شد
دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
 
یار اگر وفا کند وگر به من جفا کند
مست وی‌ام به هرکجا خنده زنم به هر قفا


اگر وفا کند، دل من شاد و خوش است
وگر به من جفا کند، غم در دل من است

مست وی‌ام، در هر کوی و برزن
خنده زنم، در هر قفا، عشق من است
 
تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می‌گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
من چو به آخرت روم، رفته به داغ دوستی،
داروی دوستی بود، هر چه بروید از گلم
 
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر ان درختی رو که او گل های تر دارد
دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمی‌بینم
دلی بی غم کجا جویم؟ که در عالم نمی‌بینم
 
در اين درگه که گَه گَه کُه کَه و کَه کُه شود ناگه
ز امروزت مشو غره که از فردا نه اي آگه
مرنجان دلم را، که این مرغ وحشی
ز دامی که برخاست ، مشکل نشیند
 
در اين درگه که گَه گَه کُه کَه و کَه کُه شود ناگه
ز امروزت مشو غره که از فردا نه اي آگه
هله نومید نباشی که تو را یار براند
گرت امروز براند نه که فردات بخواند
 
در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه،از خیابانی که نیست
هله نومید نباشی که تو را یار براند
گرت امروز براند نه که فردات بخواند
 
در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه،از خیابانی که نیست
تن من قایق لنگر زده در طوفان است
خودم اینجا، دل من پیش تو سرگردان است
 
Back
بالا