مشاعره

[phoenix_s9]

آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش
اين چراغي است کزين خانه به آن خانه برند

*حافظ*

در خمار می‌دوشینم ای نیک حبیب
آب انگور دو سالیم بفرموده طبیب
(منوچهری دامغانی)

 

[Alireza.H]

در خمار می‌دوشینم ای نیک حبیب
آب انگور دو سالیم بفرموده طبیب
(منوچهری دامغانی)

بار درخت علم نباشد مگر عمل
با علم اگر عمل نکني شاخ بي بري
*سعدي*

 

[f.hn]

بار درخت علم نباشد مگر عمل
با علم اگر عمل نکني شاخ بي بري
*سعدي*

یکدم چراغ روی تو روشن شود ولی
چشمی کنار پنجره ی انتظار کو

 

[dorincii]

یکدم چراغ روی تو روشن شود ولی
چشمی کنار پنجره ی انتظار کو

ویرانه نه آن است که جمشید بنا کرد
ویرانه نه آن است که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که با هر نظر یار
صد بار بنا گشت و دگر باره فرو ریخت

 

[SARA.MA]

ویرانه نه آن است که جمشید بنا کرد
ویرانه نه آن است که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که با هر نظر یار
صد بار بنا گشت و دگر باره فرو ریخت

تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که همی سپرم
حافظ♡
"م"بده؛))

 

[f.hn]

تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که همی سپرم
حافظ♡
"م"بده؛))

ما به دام عشقبازی ها نشستیم و هنوز
چشم نرگس همچنان چشمک پرانی می کند

شهریار

 

[صوراسرافيل]

ما به دام عشقبازی ها نشستیم و هنوز
چشم نرگس همچنان چشمک پرانی می کند

شهریار

دوستان ذكر پريشانى من گوش كنيد
قصه بى سر و سامانى من گوش كنيد
وحشى بافقى

 

[f.hn]

در اين درگه که گَه گَه کُه کَه و کَه کُه شود ناگه
ز امروزت مشو غره که از فردا نه اي آگه

هنر و علم و سیاست،همه خوب است ولی
ای به قربان همانی که رفاقت بلد است

*محمد درویش*

 

[【Ｅｐｉｐｈａｎｙ】]

تو قرص ماهی و من برکه ای که می خشکد
خود این خلاصه ی غم های روزگار من است
بگیر دست مرا تا ز خاک برخیزم
اگر چه سوخته ام، نوبت بهار من است
+ فاضل نظری +

هنر و علم و سیاست،همه خوب است ولی
ای به قربان همانی که رفاقت بلد است

*محمد درویش*

 

[دژاوو]

تو قرص ماهی و من برکه ای که می خشکد
خود این خلاصه ی غم های روزگار من است
بگیر دست مرا تا ز خاک برخیزم
اگر چه سوخته ام، نوبت بهار من است
+ فاضل نظری +

تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هر کس به قدر همت اوست

گر من آلوده دامنم چه عجب
همه عالم گواه عصمت اوست

 

[صوراسرافيل]

تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هر کس به قدر همت اوست

گر من آلوده دامنم چه عجب
همه عالم گواه عصمت اوست

تو پسند دل صاحبنظرانى ورنه
مادر دهر به هر گوشه پسر ها دارد

 

[dorincii]

تو پسند دل صاحبنظرانى ورنه
مادر دهر به هر گوشه پسر ها دارد

دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

 

[phoenix_s9]

دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

در کارگه کوزه‌گری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزه‌گر و کوزه‌خر و کوزه فروش
حکیم عمر خیام

 

[dorincii]

در کارگه کوزه‌گری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزه‌گر و کوزه‌خر و کوزه فروش
حکیم عمر خیام

شب به دل گفتم چه باشد آبروی زندگی
گفت چون پروانه در آغوش دلبر سوختن
(بیدل دهلوی)

 

[phoenix_s9]

شب به دل گفتم چه باشد آبروی زندگی
گفت چون پروانه در آغوش دلبر سوختن
(بیدل دهلوی)

نوروز شد و بنفشه از خاک دمید
بر روی جمیلان چمن نیل کشید
(وحشی)

 

[dorincii]

نوروز شد و بنفشه از خاک دمید
بر روی جمیلان چمن نیل کشید
(وحشی)

در دل هوسی هست دریغا نفسی نیست
مارا نفسی نیست که در دل هوسی نیست

 

[phoenix_s9]

در دل هوسی هست دریغا نفسی نیست
مارا نفسی نیست که در دل هوسی نیست

تو ای خدای من شنو نوای من
زمین و آسمان تو می لرزد به زیر پای من

 

[f.hn]

تو ای خدای من شنو نوای من
زمین و آسمان تو می لرزد به زیر پای من

نیست یک ساعت قرار ,این جان بی آرام را
یا رب!آن آرام جان بی قرار من کجاست؟!

هلالی جغتایی

 

[دژاوو]

تا زنگ غير ز آينه دل زدوده ام / در آينه نديده‌ام الا مثال دوست
مردم نديده‌اند دگر سرو راستی / بر جويبار ديده ما چون نهال دوست

تا دامن محشر نتوان دوخت به سوزن
مژگان تو،چاکی که مرا در جگر انداخت

 

[f.hn]

تا دامن محشر نتوان دوخت به سوزن
مژگان تو،چاکی که مرا در جگر انداخت

تو شیرینِ هزاران خسرو هم باشی
دلم قرص است

که می افتد به یادت
عشق فرهادی هر از گاهی...

حسین زحمت کش