مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
یک نظر مستانه کردی عاقبت
عقل را دیوانه کردی عاقبت
با غم خود آشنای کردی مرا
از خودم بیگانه کردی عاقبت

فیض کاشانی
تاوان عشق را دل ما هرچه بود داد
چشم انتظار باش در این ماجرا توهم
فاضل نظری
 
تا چند باشی درد من؟
درمان من شو ساعتی...
نظامی :)
یک نگاه توام از نقد دو عالم بس بود
یک نظر دیدم و تاوان دو عالم دادم

من اگر رشته ی پیمان تو بستم ز اَزَل
پای پیمان تو هم تا به ابد اِستادم

شهریارا ! چه غمم هست که چون خواجه ی خویش
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم !

#شهریار
 
یک نگاه توام از نقد دو عالم بس بود
یک نظر دیدم و تاوان دو عالم دادم

من اگر رشته ی پیمان تو بستم ز اَزَل
پای پیمان تو هم تا به ابد اِستادم

شهریارا ! چه غمم هست که چون خواجه ی خویش
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم !

#شهریار
ما ز خود سوی تو گردانیم سر
چون تویی از ما به ما نزدیکتر
مولوی♡
 
ما ز خود سوی تو گردانیم سر
چون تویی از ما به ما نزدیکتر
مولوی♡
روزگاریست که در دشت جنون خانه ی ماست
عهد مجنون شد و دور دل دیوانه ی ماست
فرخی یزدی
 
مـبـر ز مـوی سـفـیـدم گـمـان بـه عـمـر دراز
جـوان ز حـادثـه ای پـیـر میـشـود گـاهـی....
یاری ز طبع خواستم اشکم چکید و گفت
یــاری ز مــن بــجــوی کــه بــا ایـن روانـیـم
 
ما بی‌خبر شدیم که دیدیم حسن او
او خود ز حال بی‌خبر ما خبر نداشت
خاقانی:)
تانفس دارم.... نخواهم داشت دست از عاشقی
یک نفس بی عیش و عشرت سر نمی آید مرا

گر سخن گویم ....دگر از عشق خواهم گفت و بس
جز حدیث عشق در دفتر نمی آید مرا

فیض کاشانی
 
تانفس دارم.... نخواهم داشت دست از عاشقی
یک نفس بی عیش و عشرت سر نمی آید مرا

گر سخن گویم ....دگر از عشق خواهم گفت و بس
جز حدیث عشق در دفتر نمی آید مرا

فیض کاشانی
ای دیده اگر کور نئی گور ببین
وین عالم پر فتنه و پر شور ببین
شاهان و سروران و سران زیر گل‌اند
روهای چو مه در دهن مور ببین
 
ای دیده اگر کور نئی گور ببین
وین عالم پر فتنه و پر شور ببین
شاهان و سروران و سران زیر گل‌اند
روهای چو مه در دهن مور ببین
نگه دار آب و رنگ خویش، ای یاقوت پر قیمت
که بی آبی و بی رنگی خلل در قیمت اندازد
وحشی بافقی:)
 
نگه دار آب و رنگ خویش، ای یاقوت پر قیمت
که بی آبی و بی رنگی خلل در قیمت اندازد
وحشی بافقی:)
درین چمن چو در آید خزان به یغمایی
رَهَش به سرو سهی قامت بلند مباد...

حافظ
 
در همین حسرت که یک شب را کنارت مانده ام
در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام
سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام
 
در همین حسرت که یک شب را کنارت مانده ام
در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام
سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام
مهربانی هم بلد بودی ؟عجب نامهربان!
بعد عمری یادت افتاده که یاری داشتی

شهریار
 
مهربانی هم بلد بودی ؟عجب نامهربان!
بعد عمری یادت افتاده که یاری داشتی

شهریار
یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
حافظ
 
یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
حافظ
دل من در هوس روی تو ای مونس جان
خاک راهیست که در دست نسیم افتادست
 
دل من در هوس روی تو ای مونس جان
خاک راهیست که در دست نسیم افتادست
تلخ کنی دهان من، قند به دیگران دهی
نم ندهی به کشت من، آب به این و آن دهی
جان منی و یار من، دولت پایدار من
باغ من و بهار من باغ مرا خزان دهی
مولانا:)
 
تلخ کنی دهان من، قند به دیگران دهی
نم ندهی به کشت من، آب به این و آن دهی
جان منی و یار من، دولت پایدار من
باغ من و بهار من باغ مرا خزان دهی
مولانا:)
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
لازمه بگم حافظ؟
 
Back
بالا