مشاعره

[phoenix_s9]

اشک غم از دیدگان مردمان جاری مکن
می بخور منبر بسوزان مردم آزاری مکن

دل به هجران تو عمریست شکیبایی ولی
بار پیری شکند پشت شکیبایی را

 

[dorincii]

اشک غم از دیدگان مردمان جاری مکن
می بخور منبر بسوزان مردم آزاری مکن

نه قدرتی که توانم کناره جستن از او
نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم
سعدی

 

[saba.hjm]

نه قدرتی که توانم کناره جستن از او
نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم
سعدی

می‌خوام وقتی دلت تنگه غمت رو شونه‌هام باشه
اگه اشکی تو چشماته، مسیرش گونه‌هام باشه

کسی جز تو نمی‌تونه من‌و عاشق کنه هم‌درد
کسی جز من نمی‌تونه تو رو عاشق کنه برگرد

 

[dorincii]

می‌خوام وقتی دلت تنگه غمت رو شونه‌هام باشه
اگه اشکی تو چشماته، مسیرش گونه‌هام باشه

کسی جز تو نمی‌تونه من‌و عاشق کنه هم‌درد
کسی جز من نمی‌تونه تو رو عاشق کنه برگرد

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد

 

[saba.hjm]

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد

دین در اصول، به تقلید، گفته: نه
تحقیق در تو، ببینم چه می‌شود

 

[f.hn]

دین در اصول، به تقلید، گفته: نه
تحقیق در تو، ببینم چه می‌شود

در این درگه که گه گه کَه کُه و کُه کَه شود ناگه
مشو غُره به امروزت که از فردا نیی آگه

 

[s@rah]

در این درگه که گه گه کَه کُه و کُه کَه شود ناگه
مشو غُره به امروزت که از فردا نیی آگه

هرکس که بدید چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد

 

[saba.hjm]

هرکس که بدید چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد

در ابریشم عادت آسوده بودم
تو با حال پروانه ى من چه کردی؟!

 

[Hecate]

در ابریشم عادت آسوده بودم
تو با حال پروانه ى من چه کردی؟!

یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
در قفس بودم رهایم کرد و رفت

 

[saba.hjm]

یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
در قفس بودم رهایم کرد و رفت

تو با قلب ویرانه ى من چه کردی؟!
ببین عشق دیوانه من چه کردی

 

[Hecate]

تو با قلب ویرانه ى من چه کردی؟!
ببین عشق دیوانه من چه کردی

یک آن شد این عاشق شدن دنیا(عالم) همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود

 

[saba.hjm]

یک آن شد این عاشق شدن دنیا(عالم) همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود

دین دیوانه بدین عشق تو شد
جاده شک به یقین عشق تو شد

 

[Hecate]

دین دیوانه بدین عشق تو شد
جاده شک به یقین عشق تو شد

در خدا یک سجده رفتم؛ کفر و دین آتش گرفت
قبله گم شد؛ شب به رقص آمد؛ جبین آتش گرفت

 

[f.hn]

در خدا یک سجده رفتم؛ کفر و دین آتش گرفت
قبله گم شد؛ شب به رقص آمد؛ جبین آتش گرفت

تو را با غیر میبینم صدایم در نمی آید
دلم میسوزد و
کاری ز دستم بر نمی آید

 

[Hecate]

تو را با غیر میبینم صدایم در نمی آید
دلم میسوزد و
کاری ز دستم بر نمی آید

در کجا علم سخن یاد گرفته ای که هنوز
ظاهرا معنی برگشت نمیدانی چیست
سجاد سامانی

 

[متین.]

در کجا علم سخن یاد گرفته ای که هنوز
ظاهرا معنی برگشت نمیدانی چیست
سجاد سامانی

تا نگريد طفلك حلوا فروش
ديگ بخشايش كجا آيد به جوش

 

[saba.hjm]

تا نگريد طفلك حلوا فروش
ديگ بخشايش كجا آيد به جوش

شیخی به زنی فاحشه گفتا: مستی.
هر لحظه به دام دگری پابستی؛

گفتا؛ شیخا، هر آنچه گویی هستم،
آیا تو چنانکه مینمایی هستی؟

 

[f.hn]

یعقوب وار ناله بزن در فراق دوست
سخت است پاره ای ز جگر را جدا شدن

شیخی به زنی فاحشه گفتا: مستی.
هر لحظه به دام دگری پابستی؛

گفتا؛ شیخا، هر آنچه گویی هستم،
آیا تو چنانکه مینمایی هستی؟

 

[saba.hjm]

یعقوب وار ناله بزن در فراق دوست
سخت است پاره ای ز جگر را جدا شدن

نالم از دست تو ای ناله ، که تاثیر نکردی
گر چه او کرد دل از سنگ، تو تقصیر نکردی

 

[متین.]

نالم از دست تو ای ناله ، که تاثیر نکردی
گر چه او کرد دل از سنگ، تو تقصیر نکردی

یارب این آتش که در جان من است
سرد کن زآنسان که کردی بر خلیل