مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
وُردم من و درونم هر کس نوشته دارد
موج کلام بی جان بر صورتم ببارد
دوستان این روزها از هم گریزانند و من
دشمنی دارم که در دل میهمانش کرده ام
 
در من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم عاشق دیدار من است
تواضع کند هوشمند گزین
نهد شاخ پر میوه سر بر زمین ...

مارا چه بسیار کار هاست و باید رویم / گر صاحب مجلس مارا جواز دهد:)
 
تواضع کند هوشمند گزین
نهد شاخ پر میوه سر بر زمین ...

مارا چه بسیار کار هاست و باید رویم / گر صاحب مجلس مارا جواز دهد:)
نیست در عالم ز هجران تلخ تر
هر چی میخواهی کن ولیکن ان نکن

یه صفحه مشاعره کردیم:-"
 
ما را همه شب نمیبرد خواب
ای خفته روزگار دریاب
در بادیه تشنگان بمردند
وز حله به کوفه میرود آب
بهار آمد گلستان شد پدیدار
ولیکن گل مرده نشد زنده دگر بار
 
تمام انچه میگویی به گوشم قصه می اید
کسی کو را دلی عاشق چه حاجت با نصیحت ها
اي يار من اي يار من اي يار بي زنهار من
اي دلبر و دلدار من اي محرم و غمخوار من
 
Back
بالا