- ارسالها
- 6
- امتیاز
- 1,327
- نام مرکز سمپاد
- شهید بهشتی
- شهر
- دامغان
- سال فارغ التحصیلی
- 1398
وُردم من و درونم هر کس نوشته دارداز مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
موج کلام بی جان بر صورتم ببارد
وُردم من و درونم هر کس نوشته دارداز مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
در انجمن عقل فروشان ننهم پایوُردم من و درونم هر کس نوشته دارد
موج کلام بی جان بر صورتم ببارد
دوستان این روزها از هم گریزانند و منوُردم من و درونم هر کس نوشته دارد
موج کلام بی جان بر صورتم ببارد
من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باشدوستان این روزها از هم گریزانند و من
دشمنی دارم که در دل میهمانش کرده ام
تا زمانی که رسیدن به تو امکان داردمن اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش
هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت..
درنیاد حال پخته هیچ خامتا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی مرگ قشنگیست که جریان دارد :)
ما که از خیر تو ای عشق گذشتیم ولیدرنیاد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام
یار مفروش به دنیا که کسی سود نکردما که از خیر تو ای عشق گذشتیم ولی
چاله با کور نکرد انچه تو با ما کردی
در سرم بود که دوری کنم از آتش عشقیار مفروش به دنیا که کسی سود نکرد
آنکه یوسف به زرنا سره بفروخته بود...
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارددر سرم بود که دوری کنم از آتش عشق
چه کنم؟ شیوه پرهیز نمیدانستم:)
در من انگار کسی در پی انکار من استمطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد ..
تواضع کند هوشمند گزیندر من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم عاشق دیدار من است
نیست در عالم ز هجران تلخ ترتواضع کند هوشمند گزین
نهد شاخ پر میوه سر بر زمین ...
مارا چه بسیار کار هاست و باید رویم / گر صاحب مجلس مارا جواز دهد:)
نشستم تا رخم شبنم بشویدنیست در عالم ز هجران تلخ تر
هر چی میخواهی کن ولیکن ان نکن
یه صفحه مشاعره کردیم![]()
دلا مویم محتاج محبتنشستم تا رخم شبنم بشوید
نسیم صبحگاهانم ببوید
ما را همه شب نمیبرد خوابدلا مویم محتاج محبت
که گر ز سوی دشمن آید نیز پذیرم
بهار آمد گلستان شد پدیدارما را همه شب نمیبرد خواب
ای خفته روزگار دریاب
در بادیه تشنگان بمردند
وز حله به کوفه میرود آب
روی پوشاندن و پوشاندن این ماه تمامبهار آمد گلستان شد پدیدار
ولیکن گل مرده نشد زنده دگر بار
تمام انچه میگویی به گوشم قصه می ایدروی پوشاندن و پوشاندن این ماه تمام
آنچه با اهل زمین کرد نمیدانی چیست
اي يار من اي يار من اي يار بي زنهار منتمام انچه میگویی به گوشم قصه می اید
کسی کو را دلی عاشق چه حاجت با نصیحت ها