مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
در این درگه که گَه گَه کُه کَه و کَه کُه شود ناگه
ز امروزت مشو غره که از فردا نه ای آگه
 
در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز
هر کسی بر حسب افکار، گمانی دارد
در میان خار ها هم میشود یک یاس بود
در هیاهوی مترسک ها پر از احساس بود
میشود حتی برای دیدن پروانه ای
شیشه های مات یک متروکه را الماس بود
 
در میان خار ها هم میشود یک یاس بود
در هیاهوی مترسک ها پر از احساس بود
میشود حتی برای دیدن پروانه ای
شیشه های مات یک متروکه را الماس بود
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
 
Back
بالا