مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
ور چو حافظ ز بیابان نبرم ره بیرون
همره کوکبه آصف دوران بروم
من همه در حکم تو ام تو همه در خون منی
گر مه و خورشید شوم من کم از آنم که تویی
مولانا
 
یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب
کز هر زبان که می شنوم نامکرر است
تو را من چشم در راهم …
تو را من چشم در راهم شباهنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم،
تو را من چشم در راهم.
شباهنگام ، در آن دم ، که بر جا ، دره ها چون مرده ماران خفتگان اند :
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام،
گرم یاد آوری یا نه، من از یادت نمی کاهم،
تو را من چشم در راهم
(نیما یوشیج)
 
من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
مولانا
 
آخرین ویرایش:
تا چند بسته ماندن در دام خود فريبي
با غير آشنايي، با آشنا غريبي؟
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
بابا طاهر فکر کنم
 
دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست ،ندانم
مشرق و مغرب ار روم ور سوی آسمان شوم
نیست نشان زندگی تا نرسد نشان تو
مولانا
 
مشرق و مغرب ار روم ور سوی آسمان شوم
نیست نشان زندگی تا نرسد نشان تو
مولانا
وه چه بیگانه گذشتی نه کلامی نه سلامی
نه نگاهی به نویدی نه امیدی به پیامی
رفتی آن گونه که نشناختم از فرط لطافت
کاین تویی یا که خیال است
 
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
دل پیر دگرباره جوان خواد شد
منم دنبال در به دری هام
همه دارن میرن دنبال باز بورس
 
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
دل پیر دگرباره جوان خواد شد
منم دنبال در به دری هام
همه دارن میرن دنبال باز بورس
باید ت میدادید
درد ما را در جهان درمان مبادا بی‌شما
مرگ بادا بی‌شما و جان مبادا بی‌شما
سینه‌های عاشقان جز از شما روشن مباد
گلبن جان‌های ما خندان مبادا بی‌شما
مولانا
 
آخرین ویرایش:
باید ت میدادید
درد ما را در جهان درمان مبادا بی‌شما
مرگ بادا بی‌شما و جان مبادا بی‌شما
سینه‌های عاشقان جز از شما روشن مباد
گلبن جان‌های ما خندان مبادا بی‌شما
مولانا
چی بدم؟؟؟ ت دادم؟؟
 
باید ت میدادید
درد ما را در جهان درمان مبادا بی‌شما
مرگ بادا بی‌شما و جان مبادا بی‌شما
سینه‌های عاشقان جز از شما روشن مباد
گلبن جان‌های ما خندان مبادا بی‌شما
مولانا
ای درد تو ام درمان در بستر ناکامی
وی یاد تو ام مونس در گوشه تنهایی

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی

حافظ
 
Back
بالا