مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق
خرمن مه به جوی خوشه پروین به دو جو
و می‌سوزاند این آتش
حوالی های آنجایی
که روزی از فراغش دل
زمین بر آسمان میدوخت
 
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده‌ام
می‌روم زین شهر امّا بس که رویم بر قفاست
می‌توان هنگام رفتن کرد استقبال من!

#تنهای_قمی
 
ما ز بالاییم و بالا می رویم / ما ز دریاییم و دریا می رویم
 
منتظران بهار فصل شکفتن رسید
مژده به گل ها برید، یار به گلشن رسید
رنج تن دور از تو ای تو راحت جانهای ما
چشم بد دور از تو ای تو دیده بینای ما
 
قاعدتا باید د می‌دادید ولی مهم نیست
اگر عنقا ز بی برگی بمیرد
شکار از چنگ گنجشکان نگیرد
سعدی
اوه ببخشید دقتم کم شده
ایندفعه د میدم ;;)
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
 
قاعدتا باید د می‌دادید ولی مهم نیست
اگر عنقا ز بی برگی بمیرد
شکار از چنگ گنجشکان نگیرد
سعدی
اوه ببخشید دقتم کم شده
ایندفه د میدم ;;)
در دایره قسمت ما نقطه ی تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
 
اوه ببخشید دقتم کم شده
ایندفه د میدم ;;)
در دایره قسمت ما نقطه ی تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
يارا يارا گاهی دل ما را
به چراغ نگاهی روشن کن
چشم تار دل را چو مسيحا
به دميدن آهی روشن کن
 
يارا يارا گاهی دل ما را
به چراغ نگاهی روشن کن
چشم تار دل را چو مسيحا
به دميدن آهی روشن کن
نذر کردم گر از این غم به در آیم روزی
تا در میکده شادان و غزل خوان بروم
 
یارم به یک لا پیرهن،
خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن
مست است هشیارش کند
ای آفتاب آهسته نه،پادرحریم یار من؛
ترسم صدای پای تو خواب است بیدارش کند
(فائز دشتی)
 
Back
بالا