مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
اگر دستم رسد بر چرخ گردون
از او پرسم که این چون است و آن چون
یکی را می دهی صد ناز و نعمت
یکی را نان جو آلوده در خون
 
نور تویی سور تویی دولت منصور تویی
مرغ که طور تویی خسته به منقار مرا

مولانا
 
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
*حافظ*
تو نه چنانی که منم من نه چنانم که تویی
تو نه بر آنی که منم من نه بر آنم که تویی
 
تو نه چنانی که منم من نه چنانم که تویی
تو نه بر آنی که منم من نه بر آنم که تویی
یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود

حافظ
 
دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری!
 
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غم دیده ما شاد نکرد

حافظ
 
  • لایک
امتیازات: panah
در این سرای بی کسی، کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما، پرنده پر نمیزند
 
من از روییدن خار سر دیوار دانستم
که ناکس، کس نمیگردد از این بالانشینی ها
 
ای کریمی که از خزانه غیب
گبر و ترسا وظیفه خور داری

دوستان را کجا کنی محروم
تو که با دشمنان نظر داری

سعدی
 
یک عمر گریه کردم ای آسمان روا نیست
دردانه ام ز چشم گریان مـن بیفتد
شهریار
 
دلا تا کی نمی‌نالی به زاری
سر راحت به بالین می‌گذاری
تو صاحب‌درد هستی ناله سر کن
خبر از دردِ بی دردی نداری

مشیری
 
Back
بالا