مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
رازی که برغیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است
 
رازی که برغیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است
تا منزل آدمی سرای دنیاست
کارش همه جرم و کار حق لطف و عطاست

خوش باش که آن سرا چنین خواهد بود
سالی کا نکوست از بهارش پیداست

شیخ بهایی
 
تا منزل آدمی سرای دنیاست
کارش همه جرم و کار حق لطف و عطاست

خوش باش که آن سرا چنین خواهد بود
سالی کا نکوست از بهارش پیداست

شیخ بهایی
تو را با غیر میبینم صدایم در نمی آید
دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
 
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود

سعدی
 
او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود

سعدی
در جسم چیست مانی در روح آی و پرکش
هر لحظه در سفر شو در وادی معانی
 
تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
تو نماینده فضلی تو سزاوار ثنایی

سنایی
 
Back
بالا