مشاعره

[shgh.tv]

تازیان را غم احوال گران باران نیست
پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم

حافظ

بیاین از سر بگیریم مشاعره رو :)

 

[زمستون]

تازیان را غم احوال گران باران نیست
پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم

حافظ

بیاین از سر بگیریم مشاعره رو :)

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
-حافظ

 

[shgh.tv]

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
-حافظ

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد

حافظ

 

[White_Fox]

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد

حافظ

دوش آن صنم چه خوش گفت د رمجلس مغانم
با کافران چه کارت گربت نمی پرستی
حافظ

 

[زمستون]

تو طاعت حق کنی به امید بهشت
نه نه تو نه عاشقی که مزدوری تو
شیخ بهایی

وفا نکردی و کردم جفا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم بریدی و نبریدم

 

[shgh.tv]

وفا نکردی و کردم جفا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم بریدی و نبریدم

من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت
سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو

مولانا

 

[زمستون]

من به گوش تو سخن های نهان خواهم گفت
سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو

مولانا

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شب های جدایی
- هوشنگ ابتهاج

 

[shgh.tv]

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شب های جدایی
- هوشنگ ابتهاج

یار دارد سر صید دل حافظ یاران
شاهبازی به شکار مگسی می آید

 

[زمستون]

یار دارد سر صید دل حافظ یاران
شاهبازی به شکار مگسی می آید

دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟!
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

 

[shgh.tv]

دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟!
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

یا رب این آتش که در جان من است
سرد کن زان سان کا کردی بر خلیل

حافظ

 

[White_Fox]

یا رب این آتش که در جان من است
سرد کن زان سان کا کردی بر خلیل

حافظ

لطف حق با تو مداراها کند
چون که از حد بگذرد رسوا کند
مولوی

 

[shgh.tv]

لطف حق با تو مداراها کند
چون که از حد بگذرد رسوا کند
مولوی

در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود

سعدی

 

[زمستون]

در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود

سعدی

دائم دل خود ز معصیت شاد کنی
چون غم رسدت خدای را یاد کنی

 

[White_Fox]

دائم دل خود ز معصیت شاد کنی
چون غم رسدت خدای را یاد کنی

یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند بر رضای یار
سعدی

 

[زمستون]

یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند بر رضای یار
سعدی

روز ها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
- مولانا

 

[White_Fox]

من سازم،بندی اوازم؛برگیرم،بنوازم،بر تارم زخمه می زن،راه فنا می زن،من دودم،می پیچم،می لغزم،نابودم
سهراب سپهری

 

[زمستون]

من به هم صحبتی آینه عادت دارم
مثل جاری شدن چشمه اصالت دارم

من سازم،بندی اوازم؛برگیرم،بنوازم،بر تارم زخمه می زن،راه فنا می زن،من دودم،می پیچم،می لغزم،نابودم
سهراب سپهری

 

[White_Fox]

من به هم صحبتی آینه عادت دارم
مثل جاری شدن چشمه اصالت دارم

من نگویم که مرا زین قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
ملک الشعرای بهار

 

[زمستون]

دنیا به روی سینه من دست رد گذاشت
بر هر چه آرزو به دلم بود سد گذاشت

 

[زمستون]

عاقا ولی از ی جایی مشاعره اشتباه شد

جان!؟ چیشد؟